«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- جان فیسک یکی از آن ارتباطاتی هایی است که به حوزه رسانه و مطالعات فرهنگی نیز پرداخته است. او در مقاله ای به نام «The Beach» به ساحل دریا اشاره می کند. او می گوید، بخشی از ساحل طبیعت است که ما نمی توانیم بر آن تسلط پیدا کنیم. ساحل یعنی فرهنگ، جاییکه شما به طبیعت دستبرد می زنید. میز می چینید،سبزه می زنید، اسکله می زنید، آنجاها کنترل هست و فرهنگ وارد می شود.
مارسل موس هم می گوید که قدم زدن در شهر از روستا متفاوت است. او شنا کردن ایرانی ها را با اروپایی متفاوت می بیند.
مارسل موس (انگلیسی: Marcel Mauss؛ زاده ۱۰ مهٔ ۱۸۷۲ درگذشته ۱۰ فوریه ۱۹۵۰) یک دانشمند در زمینه جامعهشناسی و انسانشناسی اهل فرانسه بود.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- در جامعه شناسی وظیفه ای نسبت به فرهنگ وجود دارد و این وظیفه تغییر فرهنگ به فرهنگ متعالی است.
در حالیکه مطالعات فرهنگی از باید و نباید های فرهنگی هیچ حرفی به میان نمی آورد. اما جامعه شناسی می گوید نخبه ها باید این تغییرات را ایجاد کنند.
در این خصوص می توانید «منتقدان فرهنگ» و «فرهنگ و آنارشی» را بخوانید.
آرنولد می گوید: آنارشی فرهنگ تولید می کند. نخبگان نظم تولید می کنند. این کتاب نقد زیبایی شناسی از فرهنگ ارائه می دهد.
در واقع ما در جامعه شناسی نگاهی دستوری به مقوله فرهنگ داریم در حالیکه، در مطالعات فرهنگی صرفا مشاهده می کنیم.
توجه به فرهنگ در نهایت از دل جامعه شناسی با رویکردی تغییری به دست می آید. توجه جامعه شناسی به «ذهنیت، کنش اجتماعی و ساختار» است.
بحث فرهنگ در جامعه شناسی به این دلیل مطرح می شود که جامعه شناس می خواهد تاثیر جامعه را بر کنش گر بداند. جامعه شناسی با رویکردی تفسیری به ذهن کنشگر می پردازد. ذهنی که ارزش و یک سری ایده ها دارد.
دورکیم به عنوان یک جامعه شناس به فرهنگ به طور مستقیم اشاره نمی کند. دکتر مهری بهار معتقد است که دورکیم را نباید صرفا به عنوان یک ساختارگرا در نظر گرفت. او به حقیقتی به نام خودکشی اشاره می کند و می گوید که ساختارهای جامعه این حقیقت را ایجاد کرده اند.
ساختارها باید با ذهن کنشگر تعامل داشته باشند. در واقع بین کنشگر، ساختار، هژمونی و ... نوعی تعامل وجود دارد.
اما مطالعات فرهنگی به مواردی می پردازد که در جامعه شناسی به آنها پرداخته نمی شود. حاشیه ها مورد بحث مطالعات فرهنگی است. در مطالعات فرهنگی نسل اول ویلیامز را داریم که با نگاهی تاریخی به جلو می رود. اما در نسل بعدی دیگر این نگاه تاریخی وجود ندارد.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- جرج ام فاستر، مردم شناس (1913-2006) است که در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، بیشتر برای مشارکت کنندگان در جوامع حال حاضر پرداخته است و به عنوان یکی از بنیان گذاران جامعه شناسی پزشکی به شمار می رود.
دو نظریه مشهور وی عبارتند از:
1. اصل خوب محدود
2. قرارداد دو طرفه
در دایره المعارف ویکی پدیا چیز بیشتری در مورد این شخص نوشته نشده است. اما او علاوه بر این ها از «عوامل موثر در تغییر» نام می برد. او این سوال را مطرح می کند که تغییر چگونه در فرهنگ ایجاد می شود؟ و او به دنبال افرادی می گردد که دنبال تغییر هستند. او در مقابل افرادی که می گویند، فرهنگ تغییر ناپذیر است قرار می گیرد و می گوید فرهنگ تغییر می کند و بعد از آن به صورت تاریخی بحث خود را ادامه می دهد. او به این سوال پاسخ می دهد که عوامل موثر در تغییر چه کسانی هستند. که دکتر آزاد ارمکی از روحانیون، سیاستمداران به عنوان عوامل تغییر نام می برد.
فرق نگاه فاستر با نگاه مطالعات فرهنگی نسبت به مقوله تغییر فرهنگ در این است که مطالعات فرهنگی بر خلاف نگاه فاستر به نهادهای فرهنگی می پردازد که چگونه مدیریت می شوند؟ و اینکه مطالعات فرهنگی به تغییر کاری ندارد و می پرسد: الان چگونه لباس می پوشند؟ بحث قدرت کجاست؟ بحث کنترل کجاست؟ در واقع مطالعات فرهنگی بر خلاف مردم شناسی که نگاهی تاریخی به فرهنگ دارد، از این نگاه دور است. و بدون توجه به تاریخ فرهنگ را مورد توجه قرار می دهد.