مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

جهانی شدن و فرهنگ

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»، مترجم: عادل میرشاهی- فرهنگ چهره ای پویا برای تغییر به جای یک مجموعه منجمد و سخت از اشکال یا پارامترهایی است که باید به شدت به آن وفادار بود. همچنان که کمیسیون جهانی فرهنگ و توسعه (WCCD) اشاره کرده است، یک فرهنگ جامعه نه چیزی جامدت است و نه چیزی غیر قابل تغییر بلکه فرهنگ در جریانی ثابت، اثرگذار و تاثیر پذیر از سایر چشم اندازهای جهانی و اشکار بیانی است.

 

عکس از فیلیپ هوارد(یونسکو): یک بازار در میسور پودرهای «گولال» را می فروشد، که در طول جشنواره های سنتی استفاده می شوند.


عصر جهانی شدن، با شتابی بی سابقه و تشدید در جریان جهانی سرمایه، نیروی کار و اطلاعات به طور یکسان بر فرهنگ بومی اثر می گذارد. در حالیکه این پدیده یکپارچگی جوامع را ترویج می کند و میلیون ها فرد را با فرهصت های جدید روبرو می کند، ممکن است یگانگی فرهنگ های بومی را از آنها بگیرد، که می تواند منجر به از دست دادن هویت، محرومیت و حتی تضاد شود. این به ویژه برای جوامع و اجتماع های سنتی درست است، که به سرعت «مدرنیزه» شدن خود را بر اساس مدل های وارداتی که منطبق بر بافت آنها نیست، آغاز کرده اند.

برقراری توازن منافع یکپارچه در دنیایی جهانی شدن در مقابل مقاومت دربرابر فرهنگ های یگانه بومی نیازمند رویکردی ملاحظه کارانه است. با قرار گرفتن فرهنگ در قلب توسعه این به معنای محدود کرد و رفع آن به گونه ای محافظه کارانه نیست، البته در کشوری که بر پتانسیل های منابع بومی، دانش، مهارت ها و مواد برای پرورش خلاقیت و توسعه پایدار سرمایه گذاری می کند. شناخت و احترام برای تنوع فرهنگی همچنین شرایطی را برای درک متقابل، دیالوگ و صلح آماده می کند.

منبع: http://www.unesco.org/new/en/culture/themes/culture-and-development/the-future-we-want-the-role-of-culture/globalization-and-culture/


مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- این نخستین یادداشتی است که برای یک سایت بسیار متفاوت در حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه می نویسم. در این تارنما قرار نیست که چیزی را عینا از دوستان کپی و پیست کنم. همچنین قرار نیست که نظریه ای در برابر نظریه حوزه عمومی هابرماس ارائه دهم. من فقط قرار است در این تارنما بنویسم آن چیزهایی که باید نوشته شود. حالا این می تواند از بیانات اساتید عظام گرفته شود یا مباحثی باشد که در اندیشه روزمره ام جایی داشته است.

از همه دوستان عزیزی که از این تارنما برداشت می کنند می خواهم که در پایین متن لایک کنند یا آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند و من هم قول می دهم که مطالب دسته اولی را گردآوری و منتشر کنم.

حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه در ایران یک رشته کاملا کپی شده است. (شما بگویید کدام رشته اینطور نیست؟!!!) اما به هر حال هنوز به اعتقاد من این رشته دقیقا نمی داند که به چه سوی حرکت می کند و این دانشجویان این رشته هستند که با پایان نامه هایشان تاثیرات معتنابهی بر سنت فکری مطالعات فرهنگی در ایران می گذارند.

گفتنی است که رشته مطالعات فرهنگی هنوز در دنیا نیز از سنت واحدی تبعیت نمی کند و لذا بازی با اسامی قلنبه و سلنبه در این رشته بسیار متداول تر و گسترده تر از سایر رشته های علوم اجتماعی انجام می شود. لذت در صورتی که با این بازی با کلمات در تارنما مواجه شدید، بدانید که برای ورود به رشته مطالعات فرهنگی ابتدا باید با این نحوه ادبی اخت شوید و سپس بتوانید درکی از آن بدست آورید.

امید که در کنار همدیگر بتوانیم به اهداف خودمان برسیم و اگر هم نرسیدیم لااقل برای رشته مطالعات فرهنگی و رسانه که هنوز دوران نوجوانی اش را در ایران طی می کند مفید باشیم.