«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- به اعتقاد مارسل دانسی اثر هنری نماد جامعه مصرفی ماست. و بیانگر ابتذال و ملال آور بودن زندگی در عصر کنونی است.
در واقع اثر هنری اثری است که زمان بر آن تاثیر نمی گذارد. مثلا حافظ با گذشت چندین سال هنوز اثرش اثری هنری محسوب می شود.
هنر واقعی از مرز اجتماع و زمان و امور مرسوم عبور می کند و ماندگاری طولانی دارد. برای اطلاعات بیشتر در خصوص هنرهای تجسمی و هنرهای بصری مقاله زیر را مطالعه کنید.
عنوان مقاله: از نشانه شناسی تا واسازی عکس (18 صفحه)
دکتر امیر علی نجومیان
دانشیار ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی
amiran 35@hotmail.com
تاریخ دریافت مقاله:9/3/86
تاریخ پذیرش نهایی:24/5/86
پژوهشنامه فرهنگستان هنر » شماره 5 (صفحه 100)
چکیده
این مقاله در دو بخش ارائه میشود.پس از طرح چـند پیش انـگاشت بـرای ورود به بحث اصلی،در بخش نخست، پس از طرح دوگانه متمایز عکس و همچنین انواع نگاه در عکاسی،نشانهشناسی عکس بـه عنوان یک روش خوانش متن درون رویکرد ساختارگرا معرفی میشود و مهمترین استراتژیها و روشهای این روش(مانند جـانشینی/همنشینی،تقابلهای قطبی،ارجاع مستقیم و ضمنی،روایت ایـن جهت)توضیح داده مـیشود.در بخش دوم،براساس نگاه نشانهشناسی ساختگرای مطرح شده به طرح روشی نوتر با عنوان واسازی،یا به تعبیر نگارنده،نشانهشناسی پسا ساختارگرا پرداخته میشود.در این نوشتار بهویژه به نظریات نظریهپرداز ادبی، هنری و فرهنگی رولان بارت پرداخته خواهد شـد.با اشاره به نوشتههای مختلف بارت در زمینه عکاسی برآنم که نشان دهم چگونه نوشتههای او از نگاهی ساختگرا در آغاز به نگاهی واساز در آخرین اثرش اتاق روش دگرگون میشود.در این بخش به استراتژیهای خوانشی مانند غیاب مدلول،بیتکلیفی مـعنی،مرگ و دلالت تـصویری، آرایه،بینا متینت،ضد روایت،چند معنایی و عناصر استودیوم و پانکتوم در نظریه بارت اشاره خواهد شد.آثار تصویری که برای بررسی در این مقاله استفاده شدهاند، عکسهای عکاسانی ایرانی هستند که آثارشان در نمایشگاه پنجرههای نقرهای؛برگزیده آثار عکاسان معاصر ایران:17 نـگاه در مـوزه هنرهای معاصر تهران در خردادماه سال 1358 به نمایش گذاشته شد.
واژگان کلیدی:
نشانهشناسی،عکس،ساختگرایی،پسا ساختارگرایی،واسازی،رولان بارت،اتاق روشن.
ادامه مطلب ...
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- اندی وارهول یکی از نقاشانی است که آثارش در کلاس نشانه شناسی مورد بررسی قرار گرفت.
اَندی وارهول (به انگلیسی: Andy Warhol) (زاده ۶ اوت ۱۹۲۸ - مرگ ۲۲ فوریه ۱۹۸۷)*[۱] هنرمند، نویسنده، و فیلمساز پیشرو آمریکایی، از بنیانگذاران هنر پاپ دههٔ ۱۹۵۰ در ایالات متحده بود. او شناختهشدهترین چهره هنر پاپ و دارای اندیشههای بسیار آوانگارد بود.
هنر پاپ، هنری کمابیش طاغی و ضد ارزشهای هنری آکادمیک بود که در میانهٔ قرن بیستم پا گرفت. آثار اندی وارهول یا اندرو وارهولا با وجود آنکه در زمان حیاتش مخالفان بسیاری در میان منتقدان داشت محبوبیت عام زیادی کسب کرد و او را به یکی از جنجالیترین شخصیتهای هنری مبدل کرد. هماکنون بزرگترین موزهٔ دنیا که به یک هنرمند اختصاص دارد در پیتزبورگ پنسیلوانیا موزهٔ اندی وارهول است.[۱]
زندگینامه
اندی وارهول (سمت راست) در مراسمی در کاخ سفید ترسیمی از جیمی کارتر را به او اهدا میکند. (ژوئن ۱۹۷۷).
اندی وارهول در ۶ اوت ۱۹۲۸ (میلادی) در پنسیلوانیا به دنیا آمد. او فرزند سوم یک خانوادهٔ کارگر مهاجر بود.
وارهول در سالهای ۱۹۶۰ استودیوی معروف خود را با نام «کارخانه» (The Factory) تأسیس کرد. او با این کار ویژگی یکتایی و ناب بودن اثر هنری را از بین برده و شروع به تولید آثار هنری در مقیاس انبوه کرد. در همین دوره وارهول شروع به نقاشی از تولیدات معروف آمریکایی مانند سوپ کمپبل و بطری کوکاکولا نمود. یکی از شناختهشدهترین کارهای او، قوطیهای سوپ کمپبل است که در سال ۱۹۶۲ میلادی ترسیم شده است.
او در ۲۲ فوریه ۱۹۸۷ در نیویورک درگذشت و آنجا به خاک سپرده شد.
دیدگاه
او در کتاب «فلسفه اندی وارهول» نوشتهاست: «چیز شگفت انگیز درباره آمریکا این است که سنتی را آغاز کرده که در آن ثروتمندترین مشتریان دقیقاً همان چیزی را میخرند که فقیرترینشان میخرند. شما میتوانید کوکاکولا را در تلویزیون ببینید و میدانید که رئیس جمهور کوکاکولا میخورد، الیزابت تایلور کوکاکولا میخورد، و فکر کنید، شما هم میتوانید کوکاکولا بخورید. کوکا همان کوکاست و با هیچ مقداری از پول نمیتوانید کوکایی بهتر از آنچه داشته باشید که یک ولگرد در گوشهای میخورد. همه کوکاها یکسان هستند و همه آنها خوب. این را الیزابت تایلور میداند، رییس جمهور میداند، ولگرد میداند و شما هم میدانید.» از ویژهترین شیوههای وارهول تکرار است، او با استفاده از چاپ سیلک برای تکرار مکانیکی موضوعاتش و حذف احساسات شخصی هنرمند از اثر، زندگی و تصویرهای زندگی انسان مدرن را به نمایش میگذارد.[۱]
آثار مربوط به ایران
اندی وارهول در سال ۱۹۷۷ میلادی، پرترهای از فرح پهلوی را کشید.[۲] پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، این اثر و دیگر آثار مشابه در انبار موزه هنرهای معاصر تهران ماند و عملاً نادیده گرفته شد.[۳]
کتابها
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به اندی وارهول در ویکیگفتاورد موجود است.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اندی وارهول موجود است.
فلسفه اندی وارهول، از A تا B و برعکس
پاپیسم، دهه شصت وارهول
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- نقشه جزئی از بازنمایی تصویری است. نقشه حالت تصویرگونگی دارد و خصلت نمادین و نمایه ای دارد.
نقشه ها در هر نقطه ای از دنیا که چاپ می شوند خود آن کشور در مرکز قرار می گیرد و باقی را در حاشیه قرار می دهد.
در اینجا این بحث مطرح می شود که هنر چیست؟ هنرهای تجسمی کدام است؟
پورتال جامع انسانی آسمانی در یادداشتی به سوال دوم پاسخ داده است:
هنرهای تجسمی که به آن گاهی هنرهای بصری یا دیداری نیز گفته میشود، آن گروه از هنرهای مبتنی بر طرح است که مشخصاً حس بینایی را مخاطب قرار میدهند. هنرهایی چون نقاشی،خوشنویسی، مجسمهسازی، طراحی، عکاسی، گرافیک، طراحی صنعتی، معماری و طراحی داخلی و همچنین هنرهای مشتق از آنها از این دستهاند.
هنرهای تجسمی با هنرهای نمایشی، شنیداری و کلامی و دیگر انواع هنر متفاوت است، هر چند این تقسیمبندی چندان محکم نیست.
در حال حاضر و در کاربرد کنونی، هنرهای تجسمی شامل هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی است، هنرمند تجسمی بهشخصی اطلاق میگردد که در زمینه هنرهای زیبا، هنرهای دستی و هنرهای کاربردی فعالیت میکند. مبانی هنرهای تجسمی را می توان به قواعد درک زبان وابداع در هنرهای تجسمی و بصری تعبیر کرد.ساختن و فهمیدن آثار هنرهای تجسمی موضوع اصلی مبانی هنرهای تجسمی است. زندگی انسان بر اساس ارتباط هایش با جهان پیرامون و با همنوعانش شکل می گیرد. زبان وسیله ارتباطی بسیار مهمی برای انسان هاست اما فقط دانستن زبان و یا توانایی سخن گفتن برای ایجاد ارتباط میان آدم ها کافی نیست، بلکه برخورداری از قوه شنوایی و دانستن کلمات مشترک نیز لازم است. با این حال گاه دو یا چند نفر که از زبان مشترکی برخوردارند منظور یکدیگر را به درستی متوجه نمی شوند. به همین دلیل شناختن زبان و قواعد آن طرز به کار بردن صحیح کلمات نیاز به آموزش دارد. بر همین مبنا درست نوشتن و صحیح خواندن برای درک مفهوم یک اثر نوشتاری و انتقال صحیح معانی آن دارای اهمیتی ویژه است. بنابراین برای درک درست یک نوشته شناختن قواعد و دستور زبان و معنی کلمات ضروری می باشد.
با توجه به این مقدمه باید گفت درک درست یک اثر تجسمی تا حدود زیادی بستگی به شناختن و درک کردن ابزار و عناصر هنر تجسمی دارد، با این تفاوت که برای آموختن زبان نوشتاری قواعد شناخته شده و دقیقی وجود دارد، اما زبان عناصر هنر تجسمی بسیار پیچیده تر و دشوارتر است. در این میان چشم به عنوان عامل دیدن و نگاه کردن نقش اصلی را در فراگرفتن زبان هنر تجسمی دارد، زیرا دیدن امکان تجربه مستقیم و بدون واسطه واقعیت و اشیا پیرامون را برای ما فراهم می کند.
اهمیت دیدن به این دلیل است که ما معمولاً تصاویر اشیاء را نزدیک ترین و درست ترین نشانه برای درک خصوصیات آنها می دانیم. به طوری که با دیدن تصویر یک شیء می توانیم بفهمیم که ویژگی ها و امکانات آن چیست، در حالی که با شنیدن نام اشیاء و یا حتی توصیفی که از آنها می شود نمی توان آن طور که باید به خصوصیات آنها پی برد.
با این توضیحات می توان پی برد که آشنا شدن با مبانی هنرهای تجسمی تا چه اندازه می تواند در درک کردن درست جهان بصری مؤثر باشد. به ویژه این که در دوره معاصر، فراوانی رسانه های ارتباط بصری از قبیل کتاب های تصویری، تبلیغات، عکس، تلویزیون، سینما و رایانه زندگی روزمره ما را مشحون از تصاویر کرده است و به این دلیل اهمیت آموختن مبانی هنرهای تجسمی کاملاً بدیهی به نظر می رسد، علی الخصوص برای کسانی که می خواهند تحصیل و کار خود را با فعالیت در زمینه هنر تجسمی ادامه دهند.
عناصر و نیروهای بصری
عناصر و نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به دوبخش کلی تقسیم می شوند:
۱- بخشی که با آنها به طور فیزیکی و ملموس سر و کار داریم و همان عناصر بصری محسوب میشوند.: مثل خط – سطح – رنگ – شکل – بافت – اندازه و تیرگی و روشنی.
۲- بخش دیگر کیفیات خاص بصری هستند که ببشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در بکار بردن عناصر بصری میباشند. از قبیل تعادل – تناسب – هماهنگی – کنتراست که به نیروهای بصری یک اثر تجسمی استحکام می بخشند.
تفاوت دیدن و نگاه کردن
در یک معنای کلی عمل دیدن واکنشی طبیعی و خود به خود است که عضو بینایی در مقابل انعکاس نور از خود نشان میدهد در حالی که انسان عمل نگاه کردن را به طور ارادی و برای مقصودی خاص انجام می دهد. در عمل دیدن انسان به طور طبیعی رنگ – شکل – جهت – بافت – بعد و حرکت اشیاء را به وسیله پیام های بصری دریافت میکند. در حالی که در نگاه کردن علاوه بر دیدن اشیاء به روابط و تناسبات میان آنها دقت میکند. بنابراین میتوان گفت نگاه کردن یک روادید ارادی است و نوعی جست و جوی بصری محسوب می شود. در حالی که دیدن واکنش طبیعی عضو بینایی به نور است که در شرایط مساعد به طور خود به خود انجام می گیرد.