«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- در نشانه شناسی ما یک سری عناصر نشانه شناختی داریم که در واقع عناصر طراحی و عکاسی و نقاشی هستند.
این عناصر عبارتند از:
خط نیز فاصله میان دو چیز است و ضخامت ندارد.
اشکال هندسی، از ترکیب خطوط شکل می گیرند. طول و عرض دارند.
ما در واقع دو نوع شکل داریم:
1. اشکال هندسی
2. اشکال ارگانیک
بافتار چیست؟
بافتار یا Texture از ترکیب شکل و خط ایجاد می شود. برای مثال هرچه فاصله خطوط بیشتر باشد زبری بیشتر دیده می شود و هرچه فاصله کمتر باشد نرم تر به نظر می آید.
کنتراست هم در این زبری و نرمی اثر دارد. کیفیت بساوایی و لامسه ما را درگیر می کند.
حجم چیست؟
علاوه بر طول و عرض، شکل دارای عمق و ضخامت است. تکنیک هایی هستند که با سایه زدن تنظیم (ارزش) را انجام می دهیم. به یک حجم واقعی می توان از زوایای مختلف نگاه کرد.
ارزش چیست؟
تغییر کنتراست باعث ایجاد ارزش می شود.
فضا چیست؟
فضا ممکن است دو شکل مثبت و منفی داشته باشد. چارچوب قرار گرفتن بافتار را فضا می گویند.
در یک تصویر نقاطی که سیاه هستند را فضای منفی و نقاطی که رنگ نشده اند و سفید می باشند را فضای مثبت می گویند.
فضا شامل دو بخش می شود:
1. عمق: اگر سوژه و سایر فضاها فاصله داشته باشند.
2. کم عمق: اگر پرسپکتیو وجود داشته باشد.
فضا در بعد نیز به دو قسمت تقسیم می شود:
1. دو بعدی
2. سه بعدی
کاربردهای نمادین اشکال چه هستند؟
ما مربع را برای زمین به کار می بریم.
مثلث در مسیحیت نماد تثلیث است.
دایره نماد کامل بدون عیب و نقص بودن می باشد.
علامت دایره سفید و سیاه که دو نقطه سفید و سیاه در آن وجود دارد را یین یانگ می گویند.
علامت بعلاوه نمادصلیب سرخ و علامت ضربدر نماد ممنوع بودن یا مجهول بودن است.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- پایه نشانه های بصری رنگ است. رنگ در نشانه شناسی خیلی مهم است. رنگ ها را از دو جهت می توان شناخت. دو نوع معنا دارند:
1. معنای صریح (Denominational)
2. معنای ضمنی (Connotational)
من می گویم سبز، منظورم خود سبز است. می گویم سبز و منظورم جنبش سبز است.
معنای «بناسزنق»--> رنگ های اصلی است.
همه پدیده ها طیف هستند و ما در ذهنمان آنها را مقوله بندی می کنیم. ما رنگ ها را به گروه های مختلفی تقسیم بندی می کنیم.
در مورد معنای صریح رنگ نیز هیچ جای اجتماعی وجود ندارد. چشم ما قادر به تجزیه 10 میلیون رنگ است. مغز برای ساده سازی آن را مقوله بندی می کند.
سیستم های رنگ کدام ها هستند؟
سیستم رنگ مونسل (Mun-sell Color System): آلبرت مونسل نقاش امریکایی آن را در اوایل قرن بیستم ابداع کرده است و رنگ ها را از هم جدا می کند.
سیستم توصیف رنگ سی. آی. ایی. (CIE Color Specifications System) متعلق به کمیسیون بین المللی رنگ است و بیشتر در صنعت غذا، کاغذ، پلاستیک، منسوجات و غیره استفاده می شود. در این سیستم از استعاره هایی از «آبی آسمانی»، «سبز دریایی» و ... استفاده می کنیم. زنگ کاملا فرهنگی است. در فرهنگ فارسی قدیمی آبی نبوده است و بیشتر از فیروزه ای استفاده می شده است.
رنگ های شناسایی شده در زبان های مختلف
انگلیسی: 6 عدد
شونا: 4 رنگ
زبان بای: 2 رنگ
در واقع 8 میلیون رنگ داریم و ذهن و زبان برای نامگذاری آنها محدودیت دارند.
رنگ: معانی ضمنی رنگ ها کاملا فرهنگی است. مثلا در فرهنگ فارسی برای رنگ قرمز:
1. قرمز شد (خجالت کشید)
2. گونه های سرخ (شاداب)
با سیلی صورتم را سرخ نگه می دارم. (آبرو داری می کنم.
برای رنگ زرد داریم:
1. رنگش زرد شد (مریض شدن یا ترسیدن)
2. زرد کرد (شدیدا ترسید)
3. زرد و زار (مریض)
رنگ ها کاربرد نمادین و مثبت و منفی دارند. مثلا زرد با بار مثبت را طلایی می گویند. در امریکای شمالی، آبی معنای مثبت و خوب و سرخ معنای منفی و بد دارد.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- انواع نشانه های پرس را در یادداشت پیشین معرفی کردم در این یادداشت به تصور ذهنی می پردازم.
نشانه های سه گانه پرس به توانایی ذهن انسان برای مجسم کردن اجسام بر می گردد و بسیاری از توانایی های ما مبتنی بر این توانایی است.
صداها و مزه ها و حتی فکر و اندیشه بر اساس یک تصویر بازنمایی می شوند. ما واقعیات بیرونی را بر اساس تصاویر می فهمیم. علت آن این است که فهم تصویری راحت تر و سهل تر است و بنابراین عقل مفاهیم انتزاعی را به صورت تصویرهایی که توضیح می دهم ذخیره و بازیابی می کند.
توانایی ذهنی متفاوت است. برخی حافظه تصویری یا حافظه غیر تصویری دارند. حتی حافظه های غیر تصویری هم متفاوت است. برخی می توانند تصویر بچه را بخوانند، اما برخی تعداد بیشتری از تصاویر را در حافظه نگه می دارند.
تصویر سازی ها مشخصا فرهنگی هستند مثلا من اگر بگویم یک پرنده مثال بزن، ممکن است افراد مختلف مثال های متفاوتی را بزنند و مبتنی بر فرهنگ است. حتی اشکال هندسی هم همینطور است. مثلا مثلث های مختلف بسته به شرایط متفاوت است.
تصورهای ذهنی فقط تصویری نیستند:
1. صدای رعد
2. علف خیس
3. بوی ماهی
4. مزه خمیر دندان
5. لرزش در اثر سرمای شدید
6. خوشحالی زیاد
تصورهای ذهی فوق مربوط به شنوایی، لامسه، بویایی، چشایی، حرکتی و احساسی است.
تصاویر انتزاعی نیز یک تصویر را در ذهن متبادر می کند. مثلا عشق ممکن است معشوقه یا معشوق یا گل را تصور کنید.
گاهی با ترکیب های تصویرهای مختلف را تصور کنید.
تصور ممکن است گاهی حالت روایی داشته باشد. یعنی یک نفر در یک جایی اتفاقی برایش بیافتد. مانند یک فیلم، مثلا وضو گرفتن در این مورد شما یک چیز روایی از وضو گرفتن خواهید داشت.
پژوهشی درباره تصور ذهنی
سابقه طولانی در حوزه روانشانسی و پزشکی دارد. در تحقیقی که استفان کاسلین (1983) انجام داده است می گوید که ابتدا شما یک تصور ذهنی می کنید و سپس آن فعالیت را انجام می دهیدم. (تصور ذهنی)
سوسور: برای شنیدن واژه ها (تصور صوتی) ایجاد می شود. مثلا شما بعد از شنیدن کتاب تصور صوتی به دست می آورید.
تحقیق پیشرو در این حوزه تصویری است که دو فیلسوف و روانشناس امریکایی نظریه داده اند. طرحواره تصویر ذهنی (Image Schema) را ارائه دادند.
مبنای طرحواره ذهنی چیزهایی هستند که در اثر تجربه های روزمره در ذهن ما شکل می گیرند. حالت روایی، زمانی و مکانی دارند. من اگر بگویم سرحال بودن اگر بگویم سرحالی یا ته حال؟ معنای آن عوض شد و تبدیل به مکان شد.
طرحواراه ذهنی مانع که یک طرحواره مکانی است.
یک مانع را تصور کنید که بین شما و شی مورد نظرتان وجود دارد. این شکل در فارسی برای چه استعاره ای به کار می رود؟
برای مثال برای یادگیری واژه Pedestrian یا عابر پیاده می توانید یک تصویر درست کنید. این کلمه شبیه پدرسوخته است. یعنی یک روز داشتم رانندگی می کردم یک پدرسوخته که عابر پیاده بود جلوی ماشینم پرید و نزدیک بود بزنمش.