مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

دوره های مصرف از نگاه باکاک

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- مصرف از نگاه باکاک به چند مرحله تقسیم می شود یعنی در واقع سائق هایی که باعث مصرف می شوند از نگاه باکاک خود را در چند مرحله بازتولید کرده اند.

دوره اول: آنها تولید را چیزی می دانند که همه چیز را مبتنی بر کار، دستمزد، تولید نظام مند می داند که همه ابعادی عقلانی هستند.

در میان پروتستان ها مفهومی به نام «Calling» به معنای تکلیف وجود دارد. پیوریتن ها معتقدند که باید فقط کار کنند.

مرحله دوم: مصرف جدید شکل می گیرد. این مصرف رچند ویژگی دارد:

1. مهاجرت در آن تاثیر دارد

2. مصرف به شکل انبوه

3. در کتاب مصرف عامه: از عامه شدن و امریکایی شدن فرهنگ سخن گفته شده است و سپس می گوید مکتب فرانکفورت از چه می گوید.

در اروپا کسانی که فقیر و میانسال هستند در برابر این مصرف مقاومت می کنند. اما در میانسالان امریکایی این مقاومت وجود ندارد.

در این شرایط است که وبلن از طبقه مرفه یا طبقه تن آسا سخن می گوید و زیمل نیز به حیات شهری و کلان شهر می پردازد.

این امر باعث می شود که مصرف به مقوله ای جامعه شناختی تبدیل شود.

در این شرایط اینگلهارت می گوید: دولت رفاه در اختیار مردم رفاه نسبی قرار می دهد. وسایل حمل و نقل برای رسیدن به مال ها و پاساژ های بزرگ اهمیت می یابد. مترو به تمام مال ها دسترسی می دهد. در کتاب تجربه مدرنیته، مارشال برمن می گوید: عملکرد اتوبان ها و بزرگراه ها و سنگ فرش ها این است که به مدرن شدن شکل شهر کمک می کند. این کار در نهایت باعث تسهیل مصرف می شود.




نظریه مند کردن مصرف

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- در بحث نظریه مند کردن مصرف به نظریه هایی که در این حوزه وجود دارد می پردازیم. 

مارکس: کارل مارکس از بیگانگی و شی وارگی و غریبه گی می گوید. اینکه کارگر با کالایی که آن را تولید می کند ارتباط نمی گیرد. 

مارکس می گوید: کارگر کالایی را تولید می کند اما نسبت به آن بیگانه است. سرمایه مفهومی محوری است. مفهومی مجرد است. سرمایه در ماشین آلات می باشد.

آلتوسر: برای بررسی مطالعات مارکس باید به نظریات اولیه و ثانویه او نگاه کرد. او نظریات اولیه مارکس را قبول نداشته است. 

در دوره پیش از سرمایه داری، هرچیری که کارگر تولید می کرد، متعلق به خودشان می شد. 

ماکس وبر: بحث منزلت اجتماعی را مطرح می کند. 

عامل فرهنگی در نظریات کالوانیسم مطرح می شود که به پیوریتن ها و نگاه خاص آنها به پدیده مصرف می پردازد.

مارکسیسم چند نکته کلیدی دارد:

1. بیگانگی اجتماعی

2. آگاهی کاذب

در گذشته کارگر بسیاری از چیزهایی را که تولید می کرد را نمی توانست بخرد. 

الگوی قدیمی مصرف، شکل نمادین پیدا نکرده است. 

مارکس ایده آلیست بوده و به نظریات هگل اعتقاد نداشته است.



کتاب مصرف فرهنگ: 

در این کتاب به مساله تفاوت میان نشانه و نماد می پردازد:

  • نشانه: امر محسوس است.
  • نماد: مجرد و انتزاعی است.

فرهنگ هایی که مردم می پذیرند، ممکن است خودآگاه نباشد. 

در حوزه مصرف دو نوع نظریه داریم:

1. نظریات ساختارگرایی: متاثر از بحث های سوسور است. زمان را به مجموعه ای از قواعد زبان تقسیم می کند. که به آن Long و Parol می گویند.

لویی استراوس نیز همین کار را انجام می دهد و در بررسی اسطوره ها به قوانین و معانی درونی و فرهنگ می پردازد.

2. نظریات پسا ساختارگرایی: بیشتر در پسا ساختارگرایی به عنوان پست مدرن به آن می پردازند.

در پست مدرن، واژه  غیبت اهمیت پیدا می کند، تا واژه حضور.

انسان می تواند صبح سنتی و ظهر مدرن باشد.

در مدرن با ثبات روبرو هستیم. اما در پست مدرن با بازنمایی هایی غیر پایدار و متغییر روبرو هستیم. در روش های پوزیتیویستی مدرن به روش های تفسیری و معنایی پست مدرنیستی روبرو می شویم. ما با معانی مختلف روبرو هستیم.

مدرن به امر واقعی و پست مدرن به امر فراواقعی اشاره دارد. در مدرن توجه به هویت های قومی است و تاریخ آن از 1960 تولید شده است. چیزی که اهمیت پیدا می کند، تفاوت هاست. اهمیت کار و مرکزیت کار جای خود را به مصرف گرایی می دهد.