مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

معرفی فیلم نام گل سرخ

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- فیلم نام گل سرخ، اثری از امبرتو اکو، زبانشناس ایتالیایی است که این فیلم نشانه شناسی را وارد فرهنگ عامه کرد.

در ادامه معرفی این فیلم را مطالعه می کنیم:

نام گل سرخ (به آلمانی: Der Name der Rose) فیلمی آلمانی-فرانسوی-ایتالیایی به کارگردانی ژان ژاک آنو و محصول سال ۱۹۸۶ است.



خلاصهٔ داستان فیلم

«ویلیام» (کانری)، کشیش تیزهوش انگلیسی، به‌همراه «آدسو» (اسلیتر)، شاگرد جوانش، برای شرکت در مباحثه‌ای الهی دربارهٔ عیسی مسیح، به صومعه‌ای در شمال ایتالیا می‌روند. راهب بزرگ صومعه آنان را از مرگ مرموز یکی از کتابداران کتابخانه آگاه می‌کند، و وقتی فردای آن روز جسد راهب دیگری که مترجم یونانی بوده در کتابخانهٔ صومعه پیدا می‌شود، «ویلیام» و «آدسو» برای یافتن علت مرگ آنان به بخش کتاب‌های خطیِ کتابخانه راه می‌یابند...


ویژگی‌های فیلم‌نامه

در اقتباس آنو از رمان پُرآوازهٔ اومبرتو اِکو، نویسنده و نشانه‌شناس ایتالیایی، وفاداری کامل به متن داستان حفظ شده‌است. ماجرا در اوایل سدهٔ چهاردهم میلادی اتفاق می‌افتد و کانری به‌عنوان «شرلوک هولمز» قرون وسطایی، به کشف حقیقت دست می‌یابد. او، که خود زمانی از مفتشان مذهبی بوده، وقتی در می‌یابد کتاب بوطیقای ارسطو را برای جلوگیری از انتشار دانش آن به دیگران، آلوده به سم می‌کنند، ازطریق نشانه‌ها و معناها ــ درست مثل اکو ــ به تحقیقات خود ادامه می‌دهد. آنو معتقد است که فیلم او تجربه‌ای از نوع باستان‌شناسی، و نه نشانه‌شناسی است. اما در مجموع، فضای پُررمزوراز فیلم، که شباهت آن را به آثار رومن پولانسکی نزدیک می‌کند، و توان آنو در انتقال وفادارانهٔ روح روایت اکو، نام گل سرخ را قابل توجه می‌سازد.

تاریخچه نشانه شناسی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- بحثی که در اینجا پیرامون تاریخچه نشانه شناسی مطرح می شود، بسیار کوتاه است. اما می تواند نگاهی جالب را در زمینه نشانه شناسی مطرح کند. 

نشانه شناسی از پزشکی آمد و پزشکی تشخیص خودش را بر اساس نشانه ها انجام می دهد.

رابطه دلالت یا Signification یعنی X=Y

همانطور که پیشتر در یادداشت هایم نوشتم، واژه Semiotics توسط بقراط (370-460 ق م) مطرح شد. افلاطون به شکلی غیر مستقیم مطالعات نشانه شناسی را زیر سوال برد. زیرا معتقد بود نمادهای وضع شده توسط بشر هیچ ربطی به واقعیت بیرونی آن ندارد.

مثلا خط، دایره، مربع، مثلث و ... فقط انتزاعات ذهنی هستند. و در جهان خارج نمی توان آنها را یافت. اشکالی که ما به آنها دایره یا مربع اطلاق می کنیم در واقع شبیه دایره و مربع هستند.



ارسطو قانع نشده و به بررسی بیشتر رابطه اشکال و واقعیات پرداخت. او معتقد بود که مثلا کلمات به واقعیات و جهان خارج اشاره دارد و باعث می شود تا بتوانیم جهان خارج را به مقولات مختلف تقسیم بندی کنیم.

آگوستین قدیس (354-430) اولین نظریه واقعی نشانه شناسی را ارائه کرد. آگوستین، اگرچه از اصطلاح نشانه شناسی استفاده نکرد و بین سه نوع نشانه تمایز قائل شد.

1. نشانه های طبیعی: نشانه هایی که در طبیعت یافته می شود. مثل صدای خش خش برگ، علائم بیماری، صدای حیوانات. (Semiotics)

2. نشانه های قراردادی: نشانه های وضع شده توسط بشر که مثل کلمات، حرکت های دست و بدن و نمادها از این جمله اند. در نشانه شناسی جدید، این نوع نشانه ها را به دو دسته تقسیم می کنند:

1. نشانه های کلامی: کلمات و ساختارهای زبانی

2. نشانه های غیر کلامی: به حرکات دست و بدن و طرح و غیره گفته می شود.

آگوستین قدیس معتقد بود که نشانه های قراردادی نیاز روانی اساسی بشر را برآورده می سازد و این امکان را فراهم می آورند که او بتواند جهان را رمزگزاری کرده و آن را به خاطر بسپارد.

3. نشانه های مقدس: نشانه هایی مانند معجزه هستند که آیات الهی محسوب می شوند. این نشانه ها به اعتقاد آگوستین تنها در چارچوب ایمان قابل فهم هستند.

آگوستین معتقد بود که فهم معنای نشانه ها مبتنی بر قراردادهای اجتماعی و واکنش های فردی افراد به این قراردادها است.

اندیشه های آگوستین تا قرن یازدهم میلادی ناشناخته ماند اما در این زمان به دلیل نهضت ترجمه ای که توسط مسلمانان به راه افتاد مکتبی به نام مدرس گرایی (Scholasticism) ظهور کرد که تا قرن هفدهم ادامه داشت.

مدرس گرایان تحت تاثیر اندیشه ارسطو بودند و معتقد بودند که نشانه ها واقعیت را به تسخیر خودشان در می آورند. ولی آن را نمی سازند. اما نام گرایان (Nominalists) که گروهی از مدرس گراها بودند، اعتقاد داشتند که حقیقت امری ذهنی است که نشانه ها تنها برداشتی توهم آمیز و متغییر از آن را ارائه می کنند.

به عنوان مثال، جان دانس اسکوتوس (1266-1308) و ویلیام اهل اوکهام (1285-1349) می گفتند که هر نشانه فقط به نشانه ای دیگر ارجاع دارد و ارتباطی به شی واقعی در جهان خارج ندارد.

اما توماس آکونیاس (1225-1274) مخالف عقیده فوق بود و اعتقاد داشت که نشانه ها به اشیاء واقعی اشاره دارند زیرا برگرفته از برداشت های حسی هستند.

اما او نیز مانند آگوستین قدیس اصرار داشت که نشانه های مقدس بیانگر حقایق فراسوی درک عقلانی بشر اند و لذا باید آنها را صرفا در چارچوب ایمان پذیرفت.

اما چهار قرن بعد در قرن هفده، فیلسوف بزرگ انگلیسی جان لاک (1632-1704) برای اولین بار مطالعه نشانه ها را رسما وارد فلسفه کرد. او در کتاب جستاری درباره فهم بشری (1690) نشانه شناسی را معرفی کرد و پیش بینی هایی در این زمینه کرد اما کسی حرفش را جدی نگرفت.

نشانه چیست؟

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- چیزی که نشانه به آن اشاره دارد در منطق مصداق Reference نامیده می شود. 

مصداق مادی (اسم ذات) که در جهان خارج تجسم دارد مانند: گربه، دیوار، سنگ و...

مصداق انتزاعی (اسم معنا) که حضور انتزاعی در ذهن دارد و نمی توان آن را در جهان خارج یافت یا آن را نشان داد. مثل فکر عالی، عشق، صلح و ...

می توان به کمک نشانه ها به اشیاء یا اندیشه ها ارجاع داد و درباره آنها صحبت کرد بدون آن که لازم باشد این اشیاء یا اندیشه ها در مقابل ما حاضر باشند. مثلا می توان درباره گربه صحبت کرد بدون اینکه گربه ای واقعا در مقابل ما حاضر باشد.

این کار از طریق تصویر ذهنی (Image) صورت می گیرد.



به تصویری که نشانه ها در ذهن ایجاد می کنند مفهوم یا Concept گفته می شود.

ما به تصاویر واژه Arcotype را ارجاع می دهیم.

مفاهیم را به لحاظ نسبتی که با یکدیگر دارند به سه دسته تقسیم می کنیم:

1. مفاهیم بلند پایه

2. مفاهیم پایه

3. مفاهیم دون پایه

اگر بخواهیم این را در مثال نشان دهیم می توانیم درباره گربه بگوییم: مفاهیم بلند پایه درباره گربه می تواند «گربه سانان» را شامل شود. مفهوم پایه آن نیز می تواند شامل «گربه»، «شیر»، «ببر» و ... شود. مفاهیم دون پایه آن نیز شامل «گربه ایرانی»، «گربه سامی» و ... می شود.

بعد از تشخیص این که یک نشانه (مثل گربه) چه نوع مفهومی دارد، (گربه به مثابه یک مفهوم پایه)، باید دید که این مفهوم به لحاظ فردی، اجتماعی، فرهنگی چه بار معنایی را در خود دارد. مثلا گربه در امریکا و اروپا یک حیوان خانگی دست آموز است که دوست و همراه خانواده و فرد می باشد.

در چین، گوشت آن قابل خوردن است.

در مصر باستان، یک حیوان خانگی مقدس بوده است.

در ایران نیز باید دید که گربه چه جایگاهی دارد.

بنابراین یک نشانه با توجه به بخش بندی که تا کنون شد، سه جنبه دارد:

1. یک شکل فیزیکی (شکل نوشتاری یا گفتاری گربه)

2. یک مفهوم (گربه به مثابه عضوی از خانواده گربه سانان)

3. معنای فردی و اجتماعی