مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

تاریخچه نشانه شناسی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- بحثی که در اینجا پیرامون تاریخچه نشانه شناسی مطرح می شود، بسیار کوتاه است. اما می تواند نگاهی جالب را در زمینه نشانه شناسی مطرح کند. 

نشانه شناسی از پزشکی آمد و پزشکی تشخیص خودش را بر اساس نشانه ها انجام می دهد.

رابطه دلالت یا Signification یعنی X=Y

همانطور که پیشتر در یادداشت هایم نوشتم، واژه Semiotics توسط بقراط (370-460 ق م) مطرح شد. افلاطون به شکلی غیر مستقیم مطالعات نشانه شناسی را زیر سوال برد. زیرا معتقد بود نمادهای وضع شده توسط بشر هیچ ربطی به واقعیت بیرونی آن ندارد.

مثلا خط، دایره، مربع، مثلث و ... فقط انتزاعات ذهنی هستند. و در جهان خارج نمی توان آنها را یافت. اشکالی که ما به آنها دایره یا مربع اطلاق می کنیم در واقع شبیه دایره و مربع هستند.



ارسطو قانع نشده و به بررسی بیشتر رابطه اشکال و واقعیات پرداخت. او معتقد بود که مثلا کلمات به واقعیات و جهان خارج اشاره دارد و باعث می شود تا بتوانیم جهان خارج را به مقولات مختلف تقسیم بندی کنیم.

آگوستین قدیس (354-430) اولین نظریه واقعی نشانه شناسی را ارائه کرد. آگوستین، اگرچه از اصطلاح نشانه شناسی استفاده نکرد و بین سه نوع نشانه تمایز قائل شد.

1. نشانه های طبیعی: نشانه هایی که در طبیعت یافته می شود. مثل صدای خش خش برگ، علائم بیماری، صدای حیوانات. (Semiotics)

2. نشانه های قراردادی: نشانه های وضع شده توسط بشر که مثل کلمات، حرکت های دست و بدن و نمادها از این جمله اند. در نشانه شناسی جدید، این نوع نشانه ها را به دو دسته تقسیم می کنند:

1. نشانه های کلامی: کلمات و ساختارهای زبانی

2. نشانه های غیر کلامی: به حرکات دست و بدن و طرح و غیره گفته می شود.

آگوستین قدیس معتقد بود که نشانه های قراردادی نیاز روانی اساسی بشر را برآورده می سازد و این امکان را فراهم می آورند که او بتواند جهان را رمزگزاری کرده و آن را به خاطر بسپارد.

3. نشانه های مقدس: نشانه هایی مانند معجزه هستند که آیات الهی محسوب می شوند. این نشانه ها به اعتقاد آگوستین تنها در چارچوب ایمان قابل فهم هستند.

آگوستین معتقد بود که فهم معنای نشانه ها مبتنی بر قراردادهای اجتماعی و واکنش های فردی افراد به این قراردادها است.

اندیشه های آگوستین تا قرن یازدهم میلادی ناشناخته ماند اما در این زمان به دلیل نهضت ترجمه ای که توسط مسلمانان به راه افتاد مکتبی به نام مدرس گرایی (Scholasticism) ظهور کرد که تا قرن هفدهم ادامه داشت.

مدرس گرایان تحت تاثیر اندیشه ارسطو بودند و معتقد بودند که نشانه ها واقعیت را به تسخیر خودشان در می آورند. ولی آن را نمی سازند. اما نام گرایان (Nominalists) که گروهی از مدرس گراها بودند، اعتقاد داشتند که حقیقت امری ذهنی است که نشانه ها تنها برداشتی توهم آمیز و متغییر از آن را ارائه می کنند.

به عنوان مثال، جان دانس اسکوتوس (1266-1308) و ویلیام اهل اوکهام (1285-1349) می گفتند که هر نشانه فقط به نشانه ای دیگر ارجاع دارد و ارتباطی به شی واقعی در جهان خارج ندارد.

اما توماس آکونیاس (1225-1274) مخالف عقیده فوق بود و اعتقاد داشت که نشانه ها به اشیاء واقعی اشاره دارند زیرا برگرفته از برداشت های حسی هستند.

اما او نیز مانند آگوستین قدیس اصرار داشت که نشانه های مقدس بیانگر حقایق فراسوی درک عقلانی بشر اند و لذا باید آنها را صرفا در چارچوب ایمان پذیرفت.

اما چهار قرن بعد در قرن هفده، فیلسوف بزرگ انگلیسی جان لاک (1632-1704) برای اولین بار مطالعه نشانه ها را رسما وارد فلسفه کرد. او در کتاب جستاری درباره فهم بشری (1690) نشانه شناسی را معرفی کرد و پیش بینی هایی در این زمینه کرد اما کسی حرفش را جدی نگرفت.