«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- از عادی به ساختارمند: مطالعات فرهنگی و سیاست های مقیاس
استاد: دکتر حمید عبداللهیان
نویسنده: آنا مک کارتی
مترجم: عادل میرشاهی
«مطالعات فرهنگی در سال 1990 شروع به فراموش کردن تعهدش به معمولی شدن به عنوان یک هدف مثبت مدنی کرده است. (هارتلی، 1999: 16)»
واژه مقیاس یک اسم فوق العاده انتزاعی و پیچیده است که تعداد مختلف روابط متناسب را از نظر اندازه فیزیکی پدیده تا محاسبات ریاضی آن میان اوبژه و بازنمایی اش بیان می کند. از آنجا که مفهوم فوق العاده انتزاعی و دور از دسترس است، این مقاله برخی از اصول اولیه ترکیب را نقض کرده و با تعاریف دیکشنری آغاز می کند و به تشریح سابقه استفاده از مقیاس در علوم انسانی می پردازد. از طریق این زمینه یابی مختصر اگرچه مقیاس در کلمات کلیدی ریموند ویلیامز ظاهر نمی شود، قطعا توضیحی از جایگاه کلمات کلیدی ارائه می شود. مشکلات این تعریف، به بیان دیگر، «به گونه جدایی ناپذیری با مسائلی که سعی می کنند آن را بیان کنند محدود می شوند»(1976: 13). در مطالعه غنای مفهومی و ابهام، این مقاله می پرسد کدام مفهوم از مقیاس معنایی برای روش شناسی در مطالعات فرهنگی است. اگرچه کلمه چیز مشترکی در تحقیق مطالعات فرهنگی نیست، من پیشنهاد می کنم که یک سیاست مقیاسی در طول تاریخ مداخلاتی را در مطالعات فرهنگی برانگیخته است. این سیاست مقیاسی در مسیر دانش در رشته ها و فضاهای آموزش عالی ایجاد شده است. همانند یک جنبش سیاسی در میان متفکرانی که در چارچوب زمینه های متنوع تحقیق واقع شده است و به همان اندازه در سایر موسسات از قبیل هنرها و دولت، مطالعات فرهنگی توسط برنامه های پژوهشی تعریف شده است که از منطقه ای به منطقه ای دیگر متفاوت است و همچنان که به طور تاریخی، به شرایط اجتماعی ویژه درون و بیرون دانشگاه پاسخ داده است. با این حال، به طور پیوسته و مداوم توجهات را به پیچیدگی های سیاسی گسترده تر از مقیاس های روش شناسی مساله محور از قبیل روابط میان فرآیندهای کلان و خرد اجتماعی جلب کرده است یا شرایط معتبری را برای تعمیم های تجربی ایجاد کرده است.
ادامه مطلب ...
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- هارتلی: از 1990 مفهوم معمولی شدن یا عادی شدن به هدف مثبت در مطالعات فرهنگی است.
مقیاس:
1. پیچیده
2. انتزاعی
3. نسبت میان روابط را بیان می کند
4. رابطه میان اوبژه و بازنمایی
سوال: کدام مفهوم از مقیاس، معنای آن را در روش شناسی مطالعات فرهنگی بیان می کند؟
نویسنده می گوید یک سیاست مقیاسی در طول تاریخ مطالعات فرهنگی را تحت تاثیر قرار داده است. اینکه این سیاست مقیاسی به دلیل حضور رشته های دیگر در مطالعات فرهنگی ایجاد شده است.
نویسنده آن را شبیه جنبش سیاسی بین متفکران حوزه های مختلف می داند که همین تنوع باعث شده که از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت باشند. برای این گزاره دلیل می آورد و می گوید: این تفاوت منطقه به منطقه به این دلیل است که شرایط اجتماعی در داخل و بیرون از نهادهای آموزش عالی متفاوت بوده است.
او می گوید توجه به مطالعات فرهنگی به مسائل سیاسی باعث شده که مقیاس های روش شناسی «مساله محور» شوند. و به روابط میان فرآیندهای خرد و کلان اجتماعی توجه کنند و تعمیم های معتبری را ارائه بدهند.
کار تحقیقات مطالعات فرهنگی:
1. شکل تولید دانش را مشخص می کند.
2. اهداف تولید دانش را مشخص می کند.
3. حلقه اتصال میان فعالیت های عقلانی و سایر اشکال اجتماعی است.
4. اصطلاحات توصیفی را شکل می دهد.
5. برنامه تحقیق را در چارچوب مطالعات فرهنگی ممکن می سازد.
ادامه مطلب ...
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- یک گفته هست که از گذشته غصب شده است، که عقل اکتسابی است، نه با خواندن کتاب بلکه از طریق افراد بدست می آید. در نتیجه آن کسانی که نمی توانند خرد خودشان را به دیگران اثبات کنند، شوق فراوانی برای نمایش اینکه به چیزهایی فکر می کنند که در وجود بشر خوانده اند دارند، این کار از طریق انتقادات بی رحمانه از یکدیگر پشت سر آنها انجام می شود. اما گفته دیگری نیز وجود دارد که چیزی از درک آن نمی گذرد. اینکه ممکن است با خواندن دیگری چیزهای درستی را یاد بگیریم، اگر آنها درد هایی باشند و خودشان خوانده شوند.
توماس هابز
نویسنده: جان هارتلی
مترجم: عادل میرشاهی
«روش» در مطالعات فرهنگی تاریخی بحث بر انگیز دارد، از جایی که مطالعات فرهنگی آغاز شد مورد توجه منتقدان و طرفداران به عنوان یک مشی جدید و پیشرو قرار گرفت. روشی نوآورانه و یا تازه به دوران رسیده، وابسته به جایی بود که در آن قرار گرفته بود. به عنوان یک جلسه میان رشته ای، روش هیچ جایگاهی نداشت. مطالعات فرهنگی خودش یک محل برای بحث پیرامون مسائل مهمی شد که دانش موسساتی را به طور کلی با خود روبرو کرده بود. رشته ای قابل ترجمه و با زبانی مشترک از نقد ادبی، مارکسیسم، انسان شناسی، روانشناسی و علوم اجتماعی ظهور یافت که آنها پروتکل های نامناسبی برای آنچه مدرک به حساب می آمدند بودند. اینکه چگونه باید آن را جمع آوری کرد و چگونه می توان آن را تعمیم داد.
به عنوان یک مذاکره بین رشته ای، مطالعات فرهنگی سبب ادامه تلاطم های روش شناسی شد. چگونه تجزیه و تحلیل زبان گفتاری و نگارشی، تصاویر بصری و توالی سمعی و بصری برای معانی فرهنگی انجام می شود؟ چگونه شواهدی از توالی دلایل علی تولید می شوند که جهان معنا را با جهان قدرت متصل می کند؟ چگونه به سوالاتی متصل شویم که ساختار (اقتصادی، طبقه و غیره) با سوالات آژانس (ذهنیت فردی، خلاقیت، غیره)؟ چگونه به منظور حل این سوالات نظری جدید، ایده های سیاسی یا فلسفی، از قبیل فمنیسم، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، پست مدرنیسم، پست استعمارگری به کار برده شود؟ این ها قابل توجه همه بوده و مسائل مورد اختلاف است.