«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- در ترجمه پیشین که البته بدون ویرایش منتشر شد، بخش منابع منتشر نشده بود که در این قسمت می توانید منابع را به طور کامل دریافت کنید.
Barnett, C. (2004) “Neither Poison nor Cure: Space, Scale, and Public Life in Media
Theory,” in Nick Couldry and Anna McCarthy (eds.), MediaSpace: Place, Scale, and
Culture in a Media Age (London: Routledge), pp. 58–74.
Bennett, T. (1992) “Putting Policy into Cultural Studies,” in Grossberg et al. (eds.),
Cultural Studies (New York: Routledge), pp. 23–33.
Bennett, T. (1998) Culture: a Reformer’s Science (London and Thousand Oaks, CA: Sage
Publications).
Brunsdon, C. (1996) “A Thief in the Night: Stories of Feminism in the 1970s at
CCCS,” in David Morley and Kuan-Hsing Chen (eds.), Stuart Hall: Critical Dialogues
in Cultural Studies (London: Routledge), pp. 276–86.
Brunsdon, C. (1999) The Feminist, the Housewife, and the Soap Opera (New York: Oxford
University Press).
Brunsdon, C., C. Johnson, R. Moseley and H. Wheatley (2001) “Factual Entertainment
on British Television: the Midlands TV Research Group’s ‘8–9 Project’,” European
Journal of Cultural Studies, 4(1): 29–62.
Burke, Peter (ed.) (2001) New Perspectives on Historical Writing (University Park, PA:
Pennsylvania State University Press). ادامه مطلب ...
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- از عادی به ساختارمند: مطالعات فرهنگی و سیاست های مقیاس
استاد: دکتر حمید عبداللهیان
نویسنده: آنا مک کارتی
مترجم: عادل میرشاهی
«مطالعات فرهنگی در سال 1990 شروع به فراموش کردن تعهدش به معمولی شدن به عنوان یک هدف مثبت مدنی کرده است. (هارتلی، 1999: 16)»
واژه مقیاس یک اسم فوق العاده انتزاعی و پیچیده است که تعداد مختلف روابط متناسب را از نظر اندازه فیزیکی پدیده تا محاسبات ریاضی آن میان اوبژه و بازنمایی اش بیان می کند. از آنجا که مفهوم فوق العاده انتزاعی و دور از دسترس است، این مقاله برخی از اصول اولیه ترکیب را نقض کرده و با تعاریف دیکشنری آغاز می کند و به تشریح سابقه استفاده از مقیاس در علوم انسانی می پردازد. از طریق این زمینه یابی مختصر اگرچه مقیاس در کلمات کلیدی ریموند ویلیامز ظاهر نمی شود، قطعا توضیحی از جایگاه کلمات کلیدی ارائه می شود. مشکلات این تعریف، به بیان دیگر، «به گونه جدایی ناپذیری با مسائلی که سعی می کنند آن را بیان کنند محدود می شوند»(1976: 13). در مطالعه غنای مفهومی و ابهام، این مقاله می پرسد کدام مفهوم از مقیاس معنایی برای روش شناسی در مطالعات فرهنگی است. اگرچه کلمه چیز مشترکی در تحقیق مطالعات فرهنگی نیست، من پیشنهاد می کنم که یک سیاست مقیاسی در طول تاریخ مداخلاتی را در مطالعات فرهنگی برانگیخته است. این سیاست مقیاسی در مسیر دانش در رشته ها و فضاهای آموزش عالی ایجاد شده است. همانند یک جنبش سیاسی در میان متفکرانی که در چارچوب زمینه های متنوع تحقیق واقع شده است و به همان اندازه در سایر موسسات از قبیل هنرها و دولت، مطالعات فرهنگی توسط برنامه های پژوهشی تعریف شده است که از منطقه ای به منطقه ای دیگر متفاوت است و همچنان که به طور تاریخی، به شرایط اجتماعی ویژه درون و بیرون دانشگاه پاسخ داده است. با این حال، به طور پیوسته و مداوم توجهات را به پیچیدگی های سیاسی گسترده تر از مقیاس های روش شناسی مساله محور از قبیل روابط میان فرآیندهای کلان و خرد اجتماعی جلب کرده است یا شرایط معتبری را برای تعمیم های تجربی ایجاد کرده است.
ادامه مطلب ...
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- هارتلی: از 1990 مفهوم معمولی شدن یا عادی شدن به هدف مثبت در مطالعات فرهنگی است.
مقیاس:
1. پیچیده
2. انتزاعی
3. نسبت میان روابط را بیان می کند
4. رابطه میان اوبژه و بازنمایی
سوال: کدام مفهوم از مقیاس، معنای آن را در روش شناسی مطالعات فرهنگی بیان می کند؟
نویسنده می گوید یک سیاست مقیاسی در طول تاریخ مطالعات فرهنگی را تحت تاثیر قرار داده است. اینکه این سیاست مقیاسی به دلیل حضور رشته های دیگر در مطالعات فرهنگی ایجاد شده است.
نویسنده آن را شبیه جنبش سیاسی بین متفکران حوزه های مختلف می داند که همین تنوع باعث شده که از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت باشند. برای این گزاره دلیل می آورد و می گوید: این تفاوت منطقه به منطقه به این دلیل است که شرایط اجتماعی در داخل و بیرون از نهادهای آموزش عالی متفاوت بوده است.
او می گوید توجه به مطالعات فرهنگی به مسائل سیاسی باعث شده که مقیاس های روش شناسی «مساله محور» شوند. و به روابط میان فرآیندهای خرد و کلان اجتماعی توجه کنند و تعمیم های معتبری را ارائه بدهند.
کار تحقیقات مطالعات فرهنگی:
1. شکل تولید دانش را مشخص می کند.
2. اهداف تولید دانش را مشخص می کند.
3. حلقه اتصال میان فعالیت های عقلانی و سایر اشکال اجتماعی است.
4. اصطلاحات توصیفی را شکل می دهد.
5. برنامه تحقیق را در چارچوب مطالعات فرهنگی ممکن می سازد.
ادامه مطلب ...