«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- تیلور به عنوان نماینده مردم و انسان شناسی فرهنگ و تمدن را با هم تعریف می کند. کتاب «تاریخ جوامع ابتدایی» او می گوید جوامع ابتدایی هنوز به آن سطح نرسیده اند. او تکامل تک خطی را توضیح می دهد و می گوید این حرکت مسیری دارد که بالاخره هر جامعه ای در همین مسیر تا رسیدن به فرهنگ والا حرکت می کند. در واقع تیلور به نوعی فرهنگ بالا و پایین را قبول دارد و در نظامی آنها را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد.
بوآس بر تفاوت های فرهنگی تاکید می کند. نگاه او به فرهنگ ارزشی نیست. مردم شناسی است که روش متفاوتی از تایلور دارد. او بیشتر اینها را تفاوت های فرهنگی می داند و می گوید مردم شناس باید مشاهده کند.
بوآس به نسبیت فرهنگی اعتقاد دارد. بر خلاف تایلور که تک خطی می بیند.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- اولین ریشه های تفاوت فرهنگ و تمدن در سنت آلمانی پیش می آید. دنی کوش می گوید: یک سری پیشرفت های فردی فرهنگ هستند و پیشرفت های جمعی را تمدن می خواند. در این سنت تولیدات فرهنگی و هنری از سیطره دولت بیرون می آید.
فرهنگ در سنت آلمانی به طور مجازی به کار می رود. در آلمان دو قشر از افراد وجود دارند که یک عده آنها را بورژواها و دیگران را اشراف می گویند. اشراف آلمان زبان فرانسوی را زبان نجبا می دانند. آلمانی ها رفتار فرهنگ مآبانه را از فرانسوی ها به عاریه گرفته اند.
در فرانسه جامعه سازی بیشتر از بحث فرهنگ اهمیت داشته است. میان قشر بورژوا و اشراف بر خلاف آلمان تعارضی وجود نداشته است.در فرانسه بیشتر به ساختار اهمیت می داده اند. در فرانسه عام گرایی فرهنگی درک می شود و در آلمان خاص گرایی فرهنگی.
مردم شناسی در فرانسه باعث می شود که مفهوم فرهنگ و تمدن در هم ادغام شوند. اما در آلمان فرهنگ و تمدن کاملا از همدیگر جدا می شوند. با استفاده از مفهوم فرهنگ، آلمانی های بورژوا می توانسته اند نقدهایی را بر اشرافیت در آلمان وارد کنند که در آن زمان این اشرافیت ادعای تمدن داشته است.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- وقتی کتاب فرهنگ شناسی دنی کوش را مطالعه می کنید در آن دو نوع نگاه به تاریخ می بینید. یک نگاه بررسی تاریخی که به سیر تطور تاریخی فرهنگ می پردازد. نگاه دوم نگاه دایره المعارفی به فرهنگ است. این نگاه یک سری خوبی ها یک سری بدی ها دارد که در این یادداشت به آنها می پردازیم.
مشکلات نگاه دایره المعارفی به فرهنگ:
1. بحث تقدم دایره المعارفی تنها در حوزه فرهنگ نیست بلکه در تمام حوزه های علوم انسانی در حال گسترش است. اینکه افراد می خواهند پیش از همه از محتوای موضوع درکی بدست آورند.
2. این نگاه دایره المعارفی باعث بازاری شدن مفهوم فرهنگ شده است. یعنی هرکسی بدون تخصص به این مفهوم وارد می شود.
3. مشکلات عام گرایی در خود فرهنگ اتفاق می افتد. هرکسی فرهنگشناس می شود.
4. موضوعی برای داوری کردن می شود. آدم های بافرهنگ در مقابل آدم های بی فرهنگ قرار می گیرند. در حالیکه نگاه مطالعات فرهنگی به مقوله فرهنگ، نگاهی غیر ارزشی است. همه انسان ها دارای نوعی فرهنگ و نظام فرهنگی هستند.
5. فرهنگ اصطلاحات متنوعی را به خود می گیرد. فرهنگ رانندگی، فرهنگ روزنامه نگاری، فرهنگ مطالعه و ...
در زمینه دایره المعارفی شدن جهت گیری هایی وجود دارد:
1. افراد عناصر فرهنگ مثل سبک زندگی و فرهنگ روزمره را مطالعه می کنند.
2. افرادی می روند ببینند که این مساله از کجا آمده است. آیا سوغات بریتانیا است یا ایالات متحده امریکا؟