مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

مطالعات فرهنگی و رسانه ایران

این تارنما به آخرین مباحث حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه ایران با چشم انداز ارتباطی می پردازد.

دیالکتیک پیام و معنا

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- بین پیام و معنا تفاوت وجود دارد. البته تیتر را دقت نکنید. بحث چیز دیگری است که در ادامه به آن خواهم پرداخت.

هوا گرم است.

در کاربرد شناسی--> معنا گرمی--> پیام ابر قراردادی ارتباط

نشانگی (Semiosis) توانایی بشر برای تولید و درک نشانه هاست.

بازنمایی (Representations): از توانایی نشانگی خودمان برای تولید Xهای پیرامونمان استفاده می کنیم.

بازنمایی فرآیندی است که فرم (X) معنا/ پیام (Y) را در کنار هم قرار می دهیم. (بعد از بازنمایی ما به عنوان مخاطب مرحله تفسیر را انجام می دهیم.

تولید کننده یک سوی قضیه است و من بازنمایی می کنم و نظام نشانه را تولید می کنم. و شما که این را می شنوید (می خوانید) و سعی می کنید که Yها را درک کنید. به تلاش برای درک این Y ها تفسیر Interpreting می گویند.

بازنمایی--> تفسیر

نشانه شناسی--> فرآیند تولید نشانه و تفسیر نشانه.

پرس این فرآیند را به شکل یک نظام سه مولفه ای تعریف کرده است.

سوسور دو بعدی تفسیر می کند--> دال +مدلول

پرس سه بعدی تفسیر می کند:

بازنما (Representamen) (بازنمون) یعنی شکل فیزیکی بازنمایی (X)

موضوع (Object) چیزی که بازنمایی به آن اشاره دارد.

تعبیر (Interpretent): معنی یا معانی ای که از بازنمایی حاصل می شود. (Y)

دیدگاه پرس به دیدگاه علوم اجتماعی بسیار نزدیک است.

سوسور می گوید: مدلول یعنی چیز ثابتی است.

پرس می گوید: تغییر یعنی چیز فردی است.

پرس می گوید: کل فرآیند انتساب معنا یا تعبیر به بازنما، تفسیر نامیده می شود.



مثال: واژه عبادت را در نظر بگیرید:

1. فعالیتی فیزیکی (موضوع) در جهان خارج وجود دارد که عبادت نامیده می شود.

2. این فعالیت ممکن است به شکل های مختلفی بازنمایی شود.

الف) به صورت شعر، تصویر، مجسمه و ... بازنمایی می کنید و به هرکدام از آنها یک بازنما می گویند.

3. معانی (تعبیر) مرتبط با این بازنما نه تنها به سازنده آن (شاعر، عکاس، مجسمه ساز و ...) باز می گردند بلکه به شرایط فرهنگی و اجتماعی از پیش موجودی که بازنمایی در آن روی داده است نیز مربوط می شود.

4. بازنمایی عبادت در فرهنگ های هندی، چینی، ایرانی با انگلیسی متفاوت است و بازنمایی متفاوتی نیز ممکن است استفاده شود.


ساختار، متن و پیام

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- بحث پیرامون ساختارهای جانشینی و همنشینی است که از استاد گرانقدر، دکتر سید علی اصغر سلطانی نقل می شود. 

ساختار جانشینی و همنشینی را در نظام نشانه ای تابلوهای راهنمایی و رانندگی می توان مشخص کرد.

مثلا مثلث نشانه ای از خطر است.

در محور همنشینی کل آنها در دل همنشینی آمده اند.

در محور جانشینی از هم تفکیک می شوند.

رنگ آبی نشانه اطلاع رسانی است.

رنگ قرمز نشانه خطر است.

یک پایان نامه در مجموع یک نشانه است و از نشانه های کوچکتر تشکیل شده است.

همنشینی در یک پایان نامه: مقدمه، پیشینه، چارچوب نظری و روش، داده ها و تحلیل داده ها، نتیجه گیری.

جانشینی در یک پایان نامه: موضوع و سبک نگارش



شطرنج: قواعد کلی همه چیزهایی است که همه انجام می دهند و همنشینی است و راهی که هر فرد می رود، قاعده جانشینی است.

کل فرآیند: X=Y

X برای اینکه شرایط نشانه را داشته باشد، باید در محور همنشینی و جانشینی قرار بگیرد که بتوان با آن بازی کرد. 

X از یک حد کوچک شروع می شود و به بزرگترین حد خودش می رسد.

شما کل بنا را می توانید یک نشانه بگیرید؛ یا بخشی از آن را در نظر بگیرید.

Y بزرگتر برای X بزرگتر و X  بزرگتر برای Y بزرگتر.

گاهی مثلا می پرسیم کلمه «کارد» چیست؟

گاهی از کسی که یک رمان خوانده است می پرسیم از این داستان چی فهمیدی؟

به X بزرگتر در نشانه شناسی متن می گویند.

کل فیلم، کل پایان نامه، کل داستان برابر است با یک متن و معنای کلی آن می شود پیام آن.


فرهنگ از منظر معنای ضمنی

«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- فرهنگ نظامی بزرگ از معانی ضمنی است که در قالب یک ابر رمز انسجام یافته است. و این را به وجود می آورد که اعضای یک فرهنگ تعاملاتی هدفمند داشته باشند و جهان را به اشکالی خاص بازنمایی کرده، درباره آن بیاندیشند.



در این میان بحث از سپهر نشانه ای (Semiosphere) است که به فرهنگ از معنای نشانه شناسی اشاره دارد.

هر نشانه باید دارای ساختار باشد تا بتوان از آن معنایی را استخراج کرد. 

  • اولین شرط ساختمندی این است که نشانه باید متمایز باشد. (Distinction) 

مثلا در فارسی واژه «باد» و «داد» باید با هم مجزا باشند که بتوان آنها را تفکیک کرد. چون تمایز معنایی ایجاد می کند. این تنها در زبان نیست، بلکه در نشانه ها نیز همین است.

این دو نشانه معنای متفاوتی را ارائه می دهند. 

الف) نشانه یک فلش به سمت بالا و به رنگ قرمز

ب) نشانه یک فلش به سمت چپ و به رنگ سبز

  • شرط دوم: نشانه باید شکل قابل پیش بینی داشته باشد.
ما در نشانه باید از قواعد قابل پیش بینی استفاده کنیم. یعنی اگر زبان فارسی را استفاده می کنیم، نمی توانیم از نشانه های زبان ژاپنی بهره بگیریم.

نشانه باید تابع این قواعد در محور همنشینی قرار بگیرد.

مفهوم همنشینی با مفهوم «قیاس» یا Analogy معادل قرار می گیرند.

قواعد عام به ما بر می گردند و ما اول چیزهای کلی را یاد می گیریم و آنها را تبدیل به قاعده می کنیم.

مثلا بچه با این موارد روبرو می شود:

می خرم --> خرید

می دزدم--< دزدید

می برم--> برید

و این می شود قاعده و با استفاده از این قاعده می گوید:

می پزم--> پزید

یادگیری ما بر اساس قیاس است.

بنابراین یک نشانه، نشانه به حساب می آید.

باید در محور جانشینی و همنشینی درست عمل کند.

در محور جانشینی، قابل تفکیک باشد.

در محور همنشینی، تابع قوانین خاص باشد.