«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- کمالطلبی، کمالگرایی یا کمالپرستی، (به انگلیسی: Perfectionism) در روانشناسی باوریست که که در آن باید تمام کارها را به شیوهای وسواسی کامل انجام داد و غیر از آن مورد قبول نیست. از دیدگاه پاتولوژی، کمالپرستی اختلال شخصیتیی مربوط به حالت وسواس و اجبار است که در آن اگر انجام کاری یا نتیجه کاری کمتر از کمال باشد، مورد قبول فرد قرار نمیگیرد. در چنین حالاتی باورهای یاد شده غیر سالم هستند و روانشناسان از چنین افرادی به عنوان کمالطلبان نابهنجار یاد میکنند.
پارکر محقق دانشگاه جان هاپکینز، تعریف ساده ای از کمال طلبی دارد. او میگوید: انسانهای کمال طلب، فشاری دائمی برای حرکت به سمت هدفهای غیرقابل دستیابی در درون خود احساس میکنند. آنها ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهایشان میسنجند.
نشانههای رفتاری کمال گرایی
- همیشه در تصمیم گیری مشکل دارند چون از اشتباه کردن میترسند. تصمیم گیری قطعی برای شان سخت است مثلا وقتی میخواهند لباس بخرند بارها و بارها مغازههای مختلف را میبینند با دیگران مشورت میکنند بالاخره نمیتوانند به راحتی تصمیم بگیرند.
- از این که مورد انتقاد قرار بگیرند میترسند، وقتی انتقادی را میشنوند ناراحت میشوند.
- همان طور که از اسمش مشخص است، افراد این تیپ همیشه دنبال بهترینها هستند در حقیقت آدمهای آرمان گرایی هستند که خیلی برای شان مهم است خوب باشند.
- این افراد میخواهند همیشه در زندگی نقش پسر خوب یا دختر خوب را بازی کنند.
- دیگران نیز از اینگونه افراد انتظار دارند که همیشه آدم خوبه باشند، مثلا والدین همیشه او را به عنوان پسر خوب یا دختر خوب میشناسند.
- همواره برای شان درست و غلط مهم است، یعنی همیشه میخواهند کارهای شان درست و بهترین باشد
- اگر زمانی بفهمند کار نادرست یا اشتباهی کردهاند، کاملا به هم میریزند.
- همیشه یک ترس درونی از اشتباه کردن در آنها وجود دارد.
- این افراد سرزنشهای درونی فراوانی دارند به همین دلیل همیشه در درون شان احساس گناه و سرزنش میکنند.
- همیشه فکر میکنند، باید کاری انجام دهند که بهتر شوند.
- این آدمها در تمام طول زندگی شان به دنبال انجام کارهایی هستند که مفید باشد.
- این آدمها معمولا از لحظات شان لذت نمی برندو نمیتوانند در همان لحظه باشند یعنی همیشه در آینده به دنبال نتیجه هستند.
- تنها وقتی به نتیجه برسند احساس خوبی خواهند داشت که البته این احساس خوب موقت است چون وقتی نتیجهای به دست میآید دیگر تمام است و تلاش برای نتیجه دیگری آغاز میشود.
- مدام در حال ارزیابی خودشان هستند و مدام در ذهن شان در حال پرسیدن سوالهایی مانند من به اندازه کافی خوب هستم؟ یا من به اندازه کافی کار میکنم؟ یا... هستند یعنی همیشه در درون شان دادگاهی برپاست.
- بسیاری از اوقات ناراضی و سرخورده و ناراحت هستند چون یک آدم کما ل گرا انتظارات و توقعات زیادی از خودش، دیگران و دنیای پیرامون دارد.
- مرتب میزان پیشرفت شان را ارزیابی میکنند.
- همیشه نگاه شان این است که یا همه یا هیچ. یعنی فکر میکنند، تنها یک راه درست وجود دارد.
- برای این آدمها قوانین و چهارچوبها خیلی مهم است.
- آنقدر به دنبال بی نقصها و کاملها هستند که چندان از زندگی لذت نمیبرند.
- ذهن خیلی شلوغی دارند.
- نظم و هماهنگی و همیشه مرتب وبا برنامه بودن برای شان خیلی مهم است.