«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- واژه های ژئوپلتیک و ژئوکالچر (زمین فرهنگ) معمولا در ادبیات کنار همدیگر به کار می روند. این به دلیل نوعی همپوشانی میان این دو عبارت است.
ژئو کالچر عبارت است از:
«values that are very widely shared throughout the world-system, both explicitly and latently»
نویسنده برای نمونه ای از ژئو کالچر می نویسد:
«The earlier centuries had already produced capitalism, a global axial division of labor, and a system of core states vying for hegemony over the emerging international political order. The French Revolution introduced two new fundamental cultural considerations into the politics of the capitalist world-system: political change was now seen as normal, and the locus of political sovereignty was now believed to be located not with monarchs but with “something much more elusive, the ‘people’” (p. 1).
These two momentous changes led to the emergence of “ideologies,” which Wallerstein defines as “political metastrategies” aimed at reconciling the striving for expanded popular sovereignty with the elites’ desire “to maintain themselves in power and to ensure their continuing ability to accumulate capital endlessly” (ibid.).»
سپس نویسنده به سه ایدئولوژی که بر این اساس در قرن 19 ایجاد شده است اشاره می کند و آنها را اینچنین بر می شمارد:
«Three main ideologies developed in the nineteenth century, each one locating itself “in opposition to something else” (p. 11). The first was conservatism, in reaction to the French Revolution; then came liberalism, which began as a negation of conservatism; last came socialism, which positioned itself as a rejection of liberalism.»
ادامه این مقاله را که داستانی بسیار زیبا دارد می توانید در سایت سیج مطالعه کنید.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- جغراسیاست یا ژئوپلتیک، (به یونانی: Γη+Πολιτική)، از "ژئو" به معنای زمین و "پلیتیک" به معنای سیاست تشکیل شده است. ژئوپلیتیک شاخهای است از جغرافیای سیاسی و به آن بخش از معرفت بشر اطلاق گردید که به معلومات ناشی از ارتباط بین جغرافیا و سیاست مربوط می شود. این شاخه علمی از زمان وضع آن، طی یک قرن گذشته، از نظر مفهومی و فلسفی دچار شناوری و گاهی رکود بوده و همانند برخی رشته های علمی دیگر هنوز بر سر موضوع و ماهیت آن اتفاق نظر وجود ندارد. تعارف متعددی از واژه ژئوپلیتیک از سوی علمای علوم سیاسی، روابط بین الملل و جغرافیا صورت پذیرفته و در بسیاری از تعاریف ژئوپلیتیک معادل جغرافیای سیاسی به کار رفته است. دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ژئوپلیتیک یا جغرافیای سیاسی را بررسی تاثیر عوامل جغرافیایی بر رفتار دولت ها می داند. این که چگونه موقعیت مکانی، اقلیم، منابع طبیعی، جمعیت و یک تکه زمینی که یک دولت روی آن قرار گرفته است، گزینه های سیاست خارجی دولت و جایگاه آن را در سلسله مراتب دولت ها تعیین می کند. حسین بشیریه موضوع ژئوپلیتیک را مطالعه مبانی جغرافیایی قدرت دولتها می داند. نقش ویژگی های سرزمین، آب و هوا، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی، ویژگی های جمعیتی و خصوصیات فرهنگی بر شکل و عملکرد نظام سیاسی، مورد بحث این شاخه از دانش سیاسی است. بعلاوه چون هر یک از دولت ها بخشی از فضای جغرافیایی-سیاسی جهان را تشکیل می دهند، بحث از روابط بین الملل از این دیدگاه خاص نیز مطرح می شود.ادموند والش، به عنوان یک دانشمند سیاسی تعریفی بر مبنای عدالت بین المللی ارایه داده و معتقد است ژئوپلیتیک، مطالعه مرکب از جغرافیای انسانی و علم سیاسی کاربردی است که تاریخ آن به دوران ارسطو، منتسکیو و کانت باز می گردد.
جغرافیای سیاسی شاخهای از علم جغرافیا است که تأثیرپذیری و تأثیرگذاری سیاست و قدرت در محیط جغرافیایی و به بیان دیگر، تأثیر تصمیمات سیاسی بر محیط جغرافیایی را مورد کاوش و بررسی قرار میدهد. نقش ویژه جغرافیای سیاسی، سازماندهی سیاسی فضا در سطح محلی، ملی و منطقهای است.
ژئوپلیتیک که به طور سنتی بر اساس اطلاعات، دیدگاهها و تکنیکهای جغرافیایی به مسائل سیاست خارجی کشورها میپردازد، یک نوع جغرافیای سیاسی کاربردی قلمداد میشود.
جغرافیای سیاسی پدیدههای سیاسی را در فضای درونی یک کشور مورد بحث قرار میدهد که به طور سنتی شامل مفاهیمی مانند مرز، ملت، حکومت و سرزمین است.
نظر به این که یک کشور در بطن مطالعات جغرافیای سیاسی جای دارد از پیوند سه عامل ملت، حکومت و سرزمین، کشور تشکیل میشود؛ بنابراین همه موضوعات مرتبط با این مفاهیم، مانند ریشهیابی مسائل قومی، جریانات مهاجرت، تحلیل قدرت سیاسی نواحی شهری، تحلیل فضایی قدرت سیاسی در سطح کشور، تقسیمات کشوری و رقابتهای مکانی، دولت محلی، تمرکز و عدم تمرکز قدرت سیاسی جغرافیای انتخابات، از جمله مسائل مرتبط با کشور هستند که امروزه در جغرافیای سیاسی مورد توجه و بررسی قرار میگیرند.
از طرف دیگر، در حوزه مسائل جهانی نیز که قلمرو مطالعات ژئوپلیتیک است، به طور سنتی درباره مناسبات قدرت در سطح جهان و راههای دستیابی به قدرت جهانی و افزایش آن بحث و بررسی میشود. در حال حاضر تحولاتی که در سیاست جهان روی داده است تنوع بیشتری به مباحث ژئوپلیتیک بخشیده و این شاخه از جغرافیای سیاسی مفاهیم تازه و متنوعی را مورد بحث قرار میدهد.
بررسی این مفاهیم در بستر زمان و مکان کمک شایان توجهی به روند اداره امور و کشور داری بهتر میکند.