«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- باکاک به بحث مصرف از نگاه تاریخی نگاه می کند. او به چند دوره برای مصرف می پردازد:
1. اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. الگوی مصرف درگیر مقوله اقتصادی است. یعنی در الگوی اولیه مصرف، جایگاه جامعه شناختی نداشته و صرفا اقتصادی بوده است.
2. دوره مصرف در دوره بحران جنگ جهانی اول و دوم: مصرف شکل امروزی و فراواقعی پیدا می کند. بحران جنگ، رکود اقتصادی، باعث می شود که به مصرف فکر شود.
3. بعد از جنگ با مصرف انبوه روبرو می شویم. بحث فوردیسم مصرف انبوه کالاها شکل می گیرد. بعد از آن شکل انبوه مدرن کمک می کند. در آنجا نظریه بوردیو، بودریار، بارت و ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی است که مصرف در آن شکل مرام پیدا می کند. مد در اینجا به میان کار می آید و بحث انتخاب کنشگر مطرح می شود. شکل میل (بودریار) پیدا می کند و میل باعث مصرف می شود و نه نیاز!
اگر در دوره قبل از الگوی سنتی بحث کنیم، بحث وبر است که پیوریتن ها بر خرج نکردن و مصرف نکردن تاکید می کنند.
اینجا مصرف به عنوان امر تجملاتی مطرح می شود. وبر در زمره مخالفان مصرف است و نه موافقان. بحران جنگ، مصرف انبوده به شکل نمادین، هویتی و میل پیدا می کند تا اینکه مصرف شکل اقتصادی مصرف می شود.
الگوی مصرف در قبل و بعد از جنگ، مباحث زیمل و وبر بعد از آن از دهه 1970 تا 1980 که اوج مصرف است. دوره 1950 و 1960 مورد توجه باکاک قرار می گیرد.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- جامعه شناسی نسلی یکی از موضوعاتی است که در مطالعات فرهنگی به آن پرداخته می شود.
در جامعه نسلی باید به این سوال پاسخ دهید که آیا این نسل، همان نسلی است که به انقطاع نسلی رسیده است یا اینکه در تعامل با نسل قبل قرار می گیرد؟ اینکه آیا نسل جوان است؟ نوجوان است؟ میانسال است؟ یا پشت سرهم قرار دارند؟
بحث هم عرض بودن نسل ها مطرح می شود اینکه نسل ها هم عرض هم هستند یعنی با هم تعامل دارند.
بحث پشت سر هم بودن نسل ها مطرح می شود و اینکه نسل ها پشت سر هم هستند یعنی با هم تزاحم دارند.
ما در بحث نسل ها با نسل های زیر روبرو هستیم:
1. نسل شورشی
2. نسل آرمان گرا
3. نسل درونگرا
4. نسل فردگرا
5. نسل اجتماعی
6. نسل تکنولوژی
در بحث نسل ها مبانی نظری آن بسیار اهمیت دارد.
اینکه جامعه ایران طولی است یا عرضی، تعاملی هست یا تزاحمی؟
بحث تغییر نسلی و شکاف نسلی نیز از مباحث مهم جامعه شناسی نسلی می باشد.
شکاف به معنای فرآیند تخریب گونه در میان دو نسل است. یعنی نسل دوم بسیاری از داشته های نسل اول را تخریب می کند و آن را نمی پذیرد.
کریستوفر بالس می گوید: این نسل زمان بحران را بلوغ می داند که نسل با ابژه هایی که بحران خشونت متفاوت از دیگری می کند. دو موضع از خودش نشان می دهد که یا تسلیم آن می شود و یا در مقابل آن می ایستد. اینکه در راستای آن نسل گام بر می دارد اما متفاوت می اندیشد.
بالس می گوید: اگر ابژه ای ظرفیت تبدیل شدن به ابژه های فرانسلی را داشته باشد می تواند باقی بماند.
«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- اینگلهارت نگاه ویژه ای به بحث دین، فرهنگ در جامعه لیبرال دارد.
1. دولت رفاه وقتی به اوج رسید، دیگر بازده نزولی پیدا می کند. مردم به رفاه رسیده اند و دیگر مردم به آن نیاز ندارند. رشد اقتصادی باید همراه با دموکراسی باشند. آنگاه باید از آن گذر کنند.
2. در کشور ما به دلایلی دغدغه های سیاسی زیادی که داریم، اینگلهارت می گوید در مورد دین نیز دغدغه وجود دارد.
3. پیتر برگر می گوید هرچه به سمت جهان مدرن پیش می رویم، با پدیده سکولاریزم روبرو هستیم. او کتاب افول سکولاریزم را می نویسد. او می گوید اتفاق های سه دهه اخیر اتفاق خلاف فرض من است.
4. اینگلهارت می گوید: کشورهای دینی احساس امنیت ندارند دینی ترند. کشورهای صنعتی نیاز به دین ندارند. او می گوید: کشوری که بحران طبیعی بیشتر داشته باشد، خداپرست تر است.
5. اینگلهارت تفاوتی بین امنیت و احساس امنیت قرار می دهد. در تهران امنیت هست و احساس امنیت تفاوت قائل می شود.
اینکه چرا مردم به نهادهای مختلف اعتماد نمی کنند. اینکه مردم فقر طولانی را حس کرده اند. فقر از بین نمی رود.
او به تولید ناخالص ملی (GNP) اشاره می کند و می نویسد در این کشورها:
1. سعادت دنیوی جای سعادت اخروی را می گیرد.
2. هنجارهای مذهبی زمینه کارکردی داشته است و دولت های رفاه نقش خانواده را ایجاد می کند.
وبر می گوید در دنیای جدید رمز زدایی می شود. اسطوره ها زدوده می شود. کاریزما دچار روزمرگی می شود.
حسن محدثی می گوید: دچار روزمرگی می شود. اینکه این هیئت غذا یا نه؟ بحث تفریح مطرح می شود.
اینگلهارت می گوید: انتخاب های عاقلانه بود. فرهنگ ها دگرگون می شوند و نارضایتی عامل است.