«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»- ما در ایران با پدیده ای به نام آسیمیلاسیون روبرو هستیم. این را در کتاب ایران و ترک ها می توان خواند. در این کتاب بعد از اینکه به تبعیض هایی که در خصوص اقلیت های قومی مانند ترک ها می شود، اشاره می کند به مساله آسیمیلاسیون می پردازد.
اما هدف از این اقدامات چیست؟
البته همانطوریکه گفته شد هدف نهایی، استعمار ملت های ایرانی است و ابزار شونیسم نیز در راه رسیدن به این هدف آسیمیلاسیون یا حل کردن ملت های غیر فارس در داخل ملت فارس است. در این راه نیز زبان ما را هدف گرفتند. آنها می دانستند اگر زبان ما را نابود کنند ادبیات و تاریخ ما را نیز می توانند انکار کنند. آموزش و پرورش و انتشار کتاب و مجله به زبان مادریمان را محدود کردند و در نتیجه زبان ما محدود به مکالمات روزمره و سطحی شد. وقتی زبان نیز پشتوانه نوشتاری نداشته باشد و دایره استفاده از آن از مکالمات روزمره تجاوز نکند، کلمه ها فراموش شده و زبان فقیر می شود. این فقر نیز خبیثانه دستاویزی برای تحقیر افرادی (بخصوص نسل های جدید تر) می گردد که بی خبر از همه جا زبان مادری شان را از آنها مضایقه کرده اند! آنها متهم می شوند که شما زبانتان لهجه ای بیش نیست که ملغمه ای از زبان فارسی می باشد! نه شاعر دارید و نه ادبیات! دو تا شاعر دارید آنهم شعر فارسی گفته اند! اجدادتان نیز وحشیانی بوده اند که به ایران حمله کرده اند! و بیچاره جوانی که خواندن و نوشتن به زبان مادری اش را نمی داند و نگذاشته اند تاریخ صحیح خود را بخواند و گوش او را با نژاد پاک آریا و زبان برتر فارسی کر کرده اند، و تاکنون نامی از دده قورقورد و فضولی و نسیمی نشنیده است، شروع به باور کردن دروغ ها و تهمت های این مکاران نژادپرست می کند. جوک ها و تحقیر های گستاخانه نیز او را بیشتر دچار حس حقارت نموده و گاه کار به جایی می رسد که خود ناخواسته هم سوی سیستم شونیسمی گشته و هویت خود را انکار می کند. می گوید من آذری هستم نه ترک! از ترکی صحبت کردن می پرهیزد! لهجه ترکی خود را پنهان می کند! اسامی کوروش و داریوش را برای کودکان ترک خود انتخاب می کند! با کودکان خود فارسی سخن می گوید یعنی به زبانی که خود سخن گفتن به آن را درست بلد نیست! مهاجرت به تهران و بریدن از زادگاه خود، برای او تبدیل به آرزو می شود و در تهران نیز اگر بپرسی ترکی یا فارس می گوید پدر و مادرم ترک است ولی من بچه تهرانم! برای اینکه حساب خود را از ترک ها جدا بسازد، در تعریف جوک های ضد ترکی با جوکرها همگام می شود! او دیگر ترک نیست او آسیمیله شده و اختیارش در دست اربابان شونیست است!
من شخصا به این حرف ها اعتقادی ندارم. یعنی فکر می کنم که ما در ایران ترک نداریم بلکه ترک زبان داریم. آذری ها مورد احترام مردم ایران هستند و البته جریان هایی هستند که می خواهند در میان ایرانیان تفرقه بیاندازند. دوستان ترک زبان من همیشه مورد احترام بوده اند و ما روابط بسیار خوبی با هم داشته ایم. در واقع یک یکدستی با ترک زبانان پیدا کرده ایم. حال شاید در نحوه سیاستگذاری های فرهنگی دولت در خصوص این اقلیت ها نوعی تمایل به آسیمیلاسیون باشد اما به عنوان یک ایرانی، این را قبول ندارم که ترک زبانان باید از ایران جدا شوند. این ها مسائلی هستند که باید به مرور اصلاح شوند.
جلال آل احمد نیز داستانی تعریف می کند که این مساله جوک هایی که برای ترک ها ساخته اند را به بازار تهران و حضور ترک زبان ها در آن بازار در دهه 1340 نسبت می دهد.