«مطالعات فرهنگی و رسانه ایران»-وهاب کریمی در سایت زبان شناسان آینده در باب این کتاب متنی را نوشته است که در این نوشتار به آن می پردازیم.
این کتاب تألیف آقای دکتر علی اصغر سلطانی می باشد. فکر اولیه نوشتن این کتاب در دانشگاه مفید شکل گرفت. یادگیری یک زبان را میتوان در فراگیری مهارتهای چهارگانهی شنیدن (و فهمیدن)، صحبتکردن، خواندن و نوشتن خلاصه کرد. صحبت کردن و نوشتن که به تولید اطلاعات باز میگردند جزء مهارتهای تولیدی محسوب میشوند بزرگترین مشکل تحصیلی بسیاری از دانشجویان نگارش پایان نامه است. در دانشگاه نیز درسی وجود ندارد که چگونه نوشتن را بیاموزد. چگونه تحقیق کردن را یاد میدهند اما بیان نمیکنند چگونه آموختههایمان را سامان ببخشیم و جمله به جمله، پاراگراف به پاراگراف در نوشتار به بند بکشیم. این کتاب نتیجه بیش از ده سال مطاله و تدریس فن نگارش توسط نگارنده است.
قدیمترها، نویسنده خودکار یا مدادی بر میداشت و به سفیدی کاغذ روبرویش خیره میشد. حالا، کامپیوتر را روشن میکند؛ در نرم افزار ورد (word) فایلی را باز میکند؛ صفحهی سفیدی جلوی رویش باز میشود؛ مکان نما سر سطر میایستد، هی چشمک میزند تا او کاری بکند؛ اما ذهنش گویی قفل شده است. این مشکل همه نویسندههاست.
کمتر نویسنده و محققی را میتوان یافت که از دست به قلم بردن و از سفیدی کاغذ در هراس نباشد. غالباً مشکل این نیست که نمیدانند چه بنویسند، بلکه مشکل آن است که نمیدانند چگونه بنویسند. همهی افراد در هر سطحی دارای دیدگاهها و تجربیات شخصی ارزشمندی هستند که شایستهی ارائه شدناند، اما نمیدانند چطور این افکار ارزشمند را نظم بدهند و روی کاغذ بیاورند. حتی در میان آنانانی که جرات نوشتن پیدا میکنند نیز کمتر کسی منسجم و غیرمغلق مینویسد. ویراستاران فراوانی وجود دارند که از مغلقگویی و پراکندهنویسی بعضی نویسندگان مینالند، زیرا گاه اگر پاراگرافی یا حتی صفحهای را از یک نوشته حذف کنند گویی مشکلی ایجاد نمیشود. حال سؤال این است که ریشه این مشکل کجاست.
یادگیری یک زبان را میتوان در فراگیری مهارتهای چهارگانهی شنیدن (و فهمیدن)، صحبتکردن، خواندن و نوشتن خلاصه کرد. از میان این چهار مهارت، شنیدن و خواندن که به دریافت و فهم اطلاعات اشاره دارند جزء مهارتهای دریافتی و صحبت کردن و نوشتن که به تولید اطلاعات باز میگردند جزء مهارتهای تولیدی محسوب میشوند. فراگیری مهارتهای تولیدی اساساً مشکلتر از مهارتهای دریافتی است زیرا در جریان تولید گفتار یا نوشتار فرد نقش بسیار فعالتری ایفا میکند. از میان دو فرآیند تولیدی زبان، غالباً افراد مهارت صحبت کردن را به دلیل مواجهه زیاد با آن در جریان فعالیتهای روزانه به آسانی فرا میگیرند، اگرچه در ارائه سخنرانیهای دقیق و منظم و فن بیان همه در یک سطح نیستند. اما، مهارت تولیدی نوشتن، در میان چهار مهارت زبان، مشکلترین مهارت به حساب میآید؛ چه در زبان مادری، چه در زبان خارجی.
در سالهای اخیر وزارت آموزش و پروش پی به اهمیت نگارش برده و برای اولین بار در تاریخ نظام آموزشی ایران، تقویت مهارتهای نگارشی را در تدوین کتب درسی مورد توجه قرار داده است. در این راستا، در مقطع ابتدایی کتاب فارسی «بنویسیم» از کتاب «بخوانیم» جدا شده است. در دورهی راهنمایی نیز در هر درس یک بخش نگارش پیش بینی شده است. مهمتر از همه، جدا کردن ادبیات فارسی از جنبههای زبانشناختی، دستوری، و نگارشی زبان فارسی در مقطع دبیرستان است. اگر این روند ادامه یابد و به تدریج کیفیت مطالب و کتابهای ارائه شده در این مقاطع هدفمندتر شود، امید است که تأثیر عمیقی در آیندهی علمی و پژوهشی این کشور داشته باشد. مسلم است که فرزندان ما نویسندههای بسیار بهتری خواهند شد.
تغییرات اعمال شده در کتابهای درسی مقاطع آموزش و پرورش شاید مشکلات نگارشی نسلهای آینده را برطرف سازد، اما نسل کنونی دانشگاهیان، چه دانشجویان و چه اساتید، متاسفانه دراین زمینه مشکلات زیادی دارند. بزرگترین مشکل تحصیلی بسیاری از دانشجویان نگارش پایان نامه است. بسیاری از مقالههایی که در مجلات علمی چاپ میشوند دارای کیفیت لازم نیستند. در مقابل، عدهای هم آنچنان پرنویسی میکنند که خودشان هم فرصت خواندن همه آنچه را که نوشتهاند ندارند. ناتوانی در نوشتن، نوشتههای بیکیفیت، و پرنویسی از معضلات اصلی جامعهی دانشگاهی امروز ماست.
اصلیترین علت این مشکل برای نسل ما در آموزشهای پیش از دانشگاه و در خود دانشگاه است. علی رغم سختی طبیعی نوشتن، نه در مدرسه و دبیرستان و نه در دانشگاه توجهی به آموزش نگارش به فارسی و به هیچ زبان دیگری نشده بود. زنگ انشاء در مدارس زنگ تفریح بود. اگر هوا آفتابی بود دانش آموزان ورزش میکردند و اگر نبود این زنگ به لطیفهگویی میگذشت. گاه که دانشآموز مستعدی مطلبی مینوشت معلمی که آگاه به اصول نگارش بوده باشد و توانسته باشد نوشتههای او را تصحیح کند و آنها را در جهت درست هدایت کند نیز وجود نداشت. در واقع، معلم انشاء متبحری که خود بداند چگونه بنویسد و یا مطلب درخور توجهی نوشته باشد کمتر یافت میشود زیرا خود او از کجا میتوانسته است نوشتن را فرا گرفته باشد.
در دانشگاه نیز درسی وجود ندارد که چگونه نوشتن را بیاموزد. چگونه تحقیق کردن را یاد میدهند اما بیان نمیکنند چگونه آموختههایمان را سامان ببخشیم و جمله به جمله، پاراگراف به پاراگراف در نوشتار به بند بکشیم. در درس «روش تحقیق» در همهی رشتهها یا به کلیات و مفروضات نظری تحقیق میپردازند یا این که حد اکثر ساختار کلی پایاننامه و محتوای کلی فصول آن را میآموزند، اما نمیگویند چگونه باید پاراگرافها را نوشت و آنها را به صورتی منطقی پشت سر هم مرتب کرد. نمیآموزند چگونه باید از مثال، تمثیل، توصیف، تعریف، استدلال قیاسی، استدلال استقرایی، طبقهبندی، مقابله، مقایسه و غیره در نوشتار بهره گرفت تا مطلب با استخوانبندی محکم و به قوت بیان گردد و بتواند تصویری روشن و تا حد امکان بدون ابهام در ذهن خواننده ایجاد کند. گاه در درس فارسی عمومی نکاتی پیرامون آیین نگارش بیان میشود اما این نکات یا به دستور زبان مربوط است یا به جزئیات دیگری که قلمرو آنها حداکثر جمله است. در حقیقت، آنچه در دروس «روش تحقیق» و «فارسی عمومی» در همه رشتههای دانشگاهی جایش خالی است همان اصول و روش نگارش است.
علت دیگر مشکلات موجود در نگارش، عدم وجود کتاب آموزشی مناسبی است که به زبان فارسی اصول نگارش را آموزش دهد. اگرچه در مغرب زمین، نگارش فنی است که سابقهای طولانی دارد و در آموزشهای پیشدانشگاهی و دانشگاهی از جایگاه ممتازی برخوردار است ولی در ایران هرگز کتابی کامل و جامع به زبان فارسی در این خصوص نوشته نشده است و علت آن هم شاید به عدم آگاهی از این اصول و اهمیت آنها بازگردد.
با نگاهی به کتابهای موجود در این حیطه میتوان دریافت که اکثر این کتابها با اصول و روش اصلی نگارش فاصله زیادی دارند. کتاب معروف «غلط ننویسیم» استاد ابوالحسن نجفی در سطح واژگان است؛ کتاب «نگارش و ویرایش» نوشته آقای احمد سمیعی تنها به موارد بسیار کمی از اصول نگارش در فصل چهارم اشاره کرده است ولی فصول دیگر به مباحث زبانشناسی، دستوری، ادبی، و ویرایشی پرداخته است که جنبه کلی یا حاشیهای نسبت به فنون نگارش دارند؛ کتاب «انواع ویرایش» نوشته آقای ابوالفضل طریقهدار، که کتاب جامع و با ارزشی در حوزه ویرایش است، عمدتاً به ویرایش و نشانههای ویرایشی میپردازد؛ و کتاب «بر بال قلم» تالیف جناب آقای سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) نیز به برخی از این مطالب اشاره کرده است. همه اینها انگیزهای شد تا کتابی که در دست دارید تهیه گردد.
آگاهی یافتن از اصول حاکم بر نگارش و کسب مهارتهای مربوطه دارای فواید متعددی است. مهمترین نتیجهی کسب مهارتهای نوشتاری این است که اگر بخواهیم منظم بنویسیم مجبور میشویم منظم بیندیشیم. از این رو منسجم نوشتن بر تواناییهای فکری نویسنده میافزاید و به دانستههایش سامان میبخشد. او میفهمد بر چه بخشی از آنچه که مینویسد تسلط دارد و درباره چه بخشی باید بیشتر مطالعه کند. بنا بر این، اگر اصول منسجم نویسی در سطح وسیعی در میان اهل قلم گسترش یابد در دراز مدت انتظار میرود باعث تعمیق دانستهها و دانش شود.
همچنین، امید است آگاهی از مهارتهایی که در این کتاب مد نظر است مشکل بسیاری از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در نگارش پایان نامه را برطرف کند. بخش عمدهی مشکلی که دانشجویان هنگام نوشتن پایان نامه دارند پیاده کردن دانستههایشان روی کاغذ است. بسیاری از دانشجویان عمدهی وقتشان را صرف مطالعه و اندیشه پیرامون موضوع تحقیق میکنند و تا آخرین لحظهها دست به قلم نمیبرند. محتوای این کتاب به ما آموزد چگونه از همان ابتدا میتوان نوشت.
و نهایتا، آخرین دستاورد پیروی از اصول نگارش این است که مانع از حشو و پراکندهنویسی میشود. بسیاری از نوشتهها دارای جملات بیربط و فاقد انسجام است که از قوت و درجه قانعکنندگی مطلب میکاهد. این کتاب به ما میآموزد چگونه تک تک جملههای پاراگراف را آزمایش کنیم و نسبت آن را با نکتهی اصلی پاراگراف بسنجم و در صورت بیربط بودن حذفشان کنیم. همچنین، این کتاب راهکارهایی را برای چینش منطقی و منظم پاراگرافها ارائه میکند تا یک مقاله شکل گیرد. این اصول باعث میشوند تا سطح کیفی پایان نامهها و مقالات علمی نوشته شده ارتقا یابد.
اگرچه با مطالعه میتوان بخشی از مطالبی که در این کتاب است را آموخت ولی این به معنای فراگرفتن نویسندگی نیست. نویسندگی بیش از آن که فراگیری مجموعهای از اطلاعات باشد یک مهارت است. مهارتهایی مانند رانندگی، شنا، دوچرخه سواری و غیره را نمیتوان صرفاً با مطالعه یاد گرفت. مهارتها به تمرین عملی نیاز دارند. به مهارت نوشتن نمیتوان دست یافت مگر با خودِ نوشتن. همانطور که دونال ام. موری گفته است: «نوشتن، نوشتن را میپروراند.» بنابراین، به خوانندگان محترم توصیه میشود کتاب را با عجله نخوانند، بلکه قدم به قدم بعد از هر الگویی که معرفی میشود سعی کنند نمونهای شبیه آن را بنویسند و با نمونههای موجود در کتاب تطبیق دهند تا اشکالات احتمالی موجود در نوشتهی خود را پیدا کنند و در نهایت آن را آنقدر بازنویسی کنند تا به الگو نزدیک شود.
این کتاب نتیجه بیش از ده سال مطاله و تدریس فن نگارش توسط نگارنده است. هنگامی که در سالهای 1373 تا 1378 در دانشگاه قم و دانشگاه باقرالعلوم به تدریس نگارش انگلیسی به دانشجویان و زبان آموزان مشغول بودم، این سؤال برایم مطرح بود که چرا این اصول در نظام آموزشی ما اصلاً مورد توجه قرار نگرفتهاند و چرا کتاب آموزشی مناسبی شبیه آنچه که در انگلیسی موجود است در دسترس نیست.
فکر اولیه نوشتن این کتاب در دانشگاه مفید شکل گرفت. زمانی برای اساتید گروه علوم سیاسی دانشگاه کلاس آمادگی آزمون IELTS گذاشتم و اصول نگارش را البته به انگلیسی برایشان ارائه دادم. در حین کلاسها بحث به پیاده کردن این اصول به فارسی کشید و بعد به تشویق دوستان گروه و درخواست کارشناش پژوهش سیاسی دانشگاه در آن زمان قراردادی برای نوشتن کتاب حاضر بسته شد.
اما این تازه ابتدای مشکل بود. اولین چیزی که به ذهنم آمد این بود که چند کتاب نگارش انگلیسی را بردارم و بر اساس آنها کتابی به فارسی بنویسم. اما این فکر چندان عملی نبود زیرا مثالها و نمونههایی که در این کتابها بود ابداً با فضای فرهنگی و دانشگاهی ما تناسب نداشت. سپس، تصمیم گرفتم خودم نمونههایی بنویسم. این را نیز نپسندیدم چون مثالها بسیار تصنعی و یکدست میشد. بهترین فکری که به ذهنم رسید برگزاری مجموعه کارگاههای نگارش بود تا از دل آنها نمونههایی واقعی و در عین حال متنوع در رشتهها و حوزههای مختلف به دست آید. از این رو، در طی چهار سال گذشته، کارگاههای نگارش مختلفی در برخی دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی برگزار شد. برگزاری این کارگاهها باعث شد تا هم بخش عمدهای از محتوای کتاب به طور واقعی محک زده شود و پخته گردد و هم نمونههای خوبی به دست آید.
فهرست
بخش اول
ساختمان جمله و پاراگراف
فصل اول/ ساختمان جمله در زبان فارسی
فصل دوم / ساختمان پاراگراف و انواع جمله در آن
فصل سوم / جملهی موضوع و فکر مرکزی
فصل چهارم / جملههای تحدیدی
فصل پنجم / جملههای پشتیبان و نتیجهگیری
بخش دوم
الگوهای ساختاری پاراگراف
فصل ششم / پاراگراف مستقیم
فصل هفتم / پاراگراف چرخشی
فصل هشتم / پاراگراف تعلیقی
بخش سوم
وحدت موضوعی در پاراگراف
فصل نهم / مثال
فصل دهم/ توصیف
فصل یازدهم / استدلال
فصل دوازدهم / ترکیب روشهای اصلی
بخش چهارم
عوامل انسجام متن
فصل سیزدهم / کلمات انتقالی و زاویهی دید
فصل چهاردهم / نظم زمانی
فصل پانزدهم / نظم مکانی
فصل شانزدهم / نظمهای دیگر
بخش پنجم
روشهای پیچیدهتر بسط پاراگراف
فصل هفدهم / تعریف
فصل هجدهم/ مقایسه
فصل نوزدهم/ مقابله
فصل بیستم / تمثیل
بخش ششم
مقالههای پنج پاراگرافی
فصل بیست و یکم / پاراگراف مقدمه
فصل بیست و دوم / پاراگراف نتیجهگیری
فصل بیست و سوم / بازنگری در پاراگرافهای پشتیبان
فصل بیست و چهارم / مقالهی طبقهبندی
فصل بیست و پنجم / مقالهی مقابله و مقایسه
فصل بیست و ششم/ مقالهی علی و معلولی
فصل بیست و هفتم / مقالهی تحلیل فرآیند
فصل بیست و هشتم/ مقالههای جدلی
ابوالفتحی - انتشارات دانشگاه مفید